«برایم فرقی نمیکند، هر طور که راحتی، دیگه مهم نیست، تفاوتی ندارد، هر جور دلت میخواهد و…» هر یک از این جملهها یا شبه جملهها یا مواردی شبیه آنها که حال و هوای «بیتفاوتی» دارد درواقع یک زنگ خطر و هشداری جدی برای ما در مناسبات و مراودات اجتماعی با افراد مختلف است.
در شرایطی که برنامهریزی برای ۳۰روز آینده بسیار سخت و غیرممکن به نظر میرسد، شاید صحبت از برنامهریزی برای ۳۰سال آینده کشور امری خیالی باشد و بیشتر یک شوخی برداشت شود.
این روزها همه هوش و حواس عشاق اباعبدالله به برگزاری راهپیمایی اربعین معطوف است.
اربعین فقط حکایت چهلروزه شدن یک داغِ سردی ناپذیر نیست.
دوران کرونا با همه نکبت و مرگومیر و بیماریها بالأخره یک آثار مثبتی هم داشت که نمونه بارز آن محدود شدن مجالس ترحیم بود.
دیروز علی را دیدم. مدتی از او بیخبر بودم. خیلی خوشحال شدم که اتفاقی دوباره همدیگر را در دانشگاه ملاقات کردیم. انگار روبهراهتر از همیشه بود. راستش علی دوست قدیمی من است.
در سالهای گذشته حوزه اقتصاد به معضلی برای نظام حکمرانی در کشورمان تبدیل شده است. در واقع مقامات ایران اگر بتوانند در هر حوزه ای ادعای پیشرفت و ترقی کنند، به اقتصاد که برسند قطعا اذعان خواهند کرد که عملکرد مناسبی نداشته اند. این وضعیت کم و بیش برای همه دولت های پس از انقلاب صدق می کند.
در آستانه هفته دولت قرار داریم ایامی که دولتمردان گزارش از عملکرد یکساله خود ارایه میکنند، خبرهای خوشی از آینده پیش رو به مردم میدهند و احتمالا پروژههایی که منافع شهروندان را تامین میکند افتتاح خواهند کرد .
سالگردها، نمیآیند که آمده باشند. میآیند تا ما را به اعماق تاریخ ببرند. ببرند و در کلاس درسی بنشانند که هزینهاش را دیگران پرداختهاند.
جمله مشهوری است منسوب به جبران خلیل جبران که میگوید: «فرزندان شما به حقیقت فرزندان شما نیستند؛ آنها دختران و پسران زندگیاند در سودای خویش… آنها از کوچه وجود شما گذر میکنند، اما از شما نیستند، اگرچه با شمایند، به شما تعلق ندارند…