آنچه در مراسم معارفه استاندار آذربایجان شرقی اتفاق افتاد، تلخ بود. تلختر اینکه در ایام متبرک به ولادت پیامبر اخلاق اتفاق افتاد. تلختر از تلخ اینکه نه در یک فضای محدود به چهاردیواری سالن که در برابر چشم جهانیان، این تلخ رخداد، روی داد. یعنی به اسم همه ما نوشته شد و بدتر اینکه تیغی شد و در پهلوی اخلاق نشست تا بعدازاین سرمه چشم ما کنند که به دریدن دیده هم بیانجامد. نگوییم که این حکایت در استان دیگر بود که خیلی وقت است مرزهای رایج برداشتهشده است. وقتی من همان لحظه اتفاق همزمان با تبریزیها و شاید هم پیشتر از بسیاری از شهروندان آن دیار، از فضای مجازی، ماجرا را میبینم، به مساله من هم تبدیل میشود. چون بهحساب جمهوری اسلامی ایران میگذارند، به مساله همه ما بدل شده است. یعنی به همه ما ربط دارد همان طور که در خوبی ها و رویداد های زیبا، همه به هم ربط داریم. پس تنها مساله یک منطقه نیست- که چنین حوادثی برای یک خانواده هم تلخ است و نباید اتفاق افتد- قطعا هم در ابعاد ملی باید به ماجرا رسیدگی شود که حرمت از نظامِ حکومتی و اخلاقی یک ملت، رفته است. البته در همین جلسه و در میان همین بداخلاقی هم باز اخلاق ایرانی، جلوه ای تابناک از خود به جا گذاشت آنجا که طرفِ دیگر ماجرا، یعنی آقایِ استاندار، به زیبایی بخشید تا یک برداشت خوب هم بتوان به جهان عرضه کرد و گفت باورمندان اخلاق نبوی، اهل گذشت اند. اهل بخشش اند و کرامت را زندگی می کنند. او به آرامش جلسه را پی گرفت تا به زبانی دیگر بگوید همه چیز تمام شد. فکر می کنم، اگر به نتیجه شیرین از آن ماجرای تلخ برسیم، رهاوردی مبارک داشته باشد. ببخشیم همدیگر را. بزرگی و اقتدار در این است. اعتلای نام هم در این گذشت است. در این که به مرحله بالاتر که فراموشی است برسیم. آن گذشت و این فراموشی، در جای خود، “از خودگذشتگی” هم معنا می دهد که در فرهنگ متعالی دفاع مقدس به عنوانِ” ایثار” نامبردار بود. در نگاه اخلاقی مردم هم آنکه جسارت می کند، حریف را، رقیب را، طرف را- هرچه اسمش را بگذاریم- نمی شکند، خودش در هم می شکند، خُرد می شود و فاصله اش با “خِرَد” بیش از همیشه، به چشم همه می آید. این ظریف نکته ای است که اگر بدان توجه کنیم، قبل از هر عمل خشمگینانه ای به عواقب آن فکر خواهیم کرد و ای بسا که این تامل ما را به دست شستن از خشم و غضب هم هدایت کند.
دیدگاهتان را بنویسید