از امروز بازیهای سرنوشت تیم ملی در منامه شروع میشود. البته اگر به جام جهانی صعود کنیم با هیچ منطقی دستاوردی کسب نکردهایم. اما ناتوانی در صعود حتما نمره منفی برای فوتبال ایران است. با شاهکاری که ویلموتس در هدایت چهار بازی اول انجام داد حالا دیگر باید هر چهار بازی پیش رو را ببریم تا بی اما و اگر بتوانیم به دور دوم(دقت کنید؛ دور دوم مقدماتی، و نه حتی خود جام جهانی. ببینید حجم فاجعه ویلموتس چقدر است) جام جهانی برویم. با شیرینکاری مشترک کره شمالی و ای اف سی که جبر حغرافیایی با این جماعت بودن ولمام نمیکند هم گلهای ما به کامبوج در اولین حضور دخترانمان در استادیوم پرپر شد و آن بازی تشریفاتی شد. پس الان فقط باید ببریم، ولاغیر.
*
علی دایی گفته است: «به خاطر جذب مهدی طارمی کلی فحش خوردم.» حقیقت اما چیز دیگری است. درخشش طارمی در پرسپولیس بیانگیزه لیگ چهاردهم آنقدر زود شروع شد که اصلا مجالی برای شک و دو دلی، انتقاد و اعتراض باقی نماند. او هفته سوم لیگ چهاردهم گل سه امتیازی بازی با ذوبآهن را زد و بعد چنان پرشتاب رشد کرد که غیبتش در ترکیب اصلی دربی رفت، به یک شگفتی بزرگ تعبیر شد؛ هرچند مهدی نیمه دوم داخل شد و به محمد نوری پاس گل داد. علی دایی استعدادیاب تیزبین و جسوری است. از طارمی و نوراللهی تا عباسزاده و عالیشاه، خیلی از ستارههای فوتبال ایران یا کشف دایی بودند یا زیر نظر او رشد کردند. در نتیجه حتی بیانصافترین منتقدان شهریار هم همیشه ستایشگر هنر او بودهاند. با این همه اما، اگر اندوهی از دوران حضور او در پرسپولیس برای برخی هواداران به جا مانده، ناشی از بیاعتنایی دایی به «هویت» پرسپولیس است؛ آنجا که او حس میکرد دست هر کسی را با هر سابقهای میتواند بگیرد، به این تیم بیاورد و به احدی هم پاسخگو نباشد. با همین فلسفه بود که علیآقا اخوی گرانقدرش را به کادرفنی تحمیل کرد. شاید ندانید، اما دستمزد محمد آقا در لیگ چهاردهم از همین مهدی طارمی بیست میلیون تومان بیشتر بود! او الان کجاست؟ بعد از خانهنشینی برادرش چد پیشنهاد داشته؟ در کدام تیم مربیگری میکند؟ در کاراکتر دایی یک «منیت» عظیم وجود دارد که باعث میشود او چیزهای دیگر را نبیند؛ آنقدر که بهزاد غلامپور استقلالی را مربی گلرهای پرسپولیس کرده بود و به هیچ اعتراضی هم گوش نمیداد. بهزادخان وسط تمرین سرخپوشان به خبرنگاران میگفت: «استقلالی دو آتشه هستم و فقط به خاطر علی دایی به این تیم آمدم.» دهانکجی از این بالاتر؟ یعنی کل تاریخ پرسپولیس یک مربی گلرها به اندازه غلامپور نداشت که این خفت باید به تیم تحمیل میشد؟ چرا داشت، اما برای دایی مهم نبود. همانطور که محمد یحیوی و فرزاد حاتمی استقلالی را سرخپوش را کرد و سوشا مکانی را بعد از آن مضحکه تاریخی بازی پرسپولیس و استیلآذین به این تیم آورد. اگر از دوران مربیگری دایی در پرسپولیس تصویر دلچسبی به جا نمانده، دلیلش همینهاست. این روزها به ازای هر گلی که مهدی طارمی میزند و هنر استعدادیابی دایی را یادآوری میکند، سوشا مکانی هم با یک انشای سخیف سوهان به روح هواداران میکشد. حالا که ساختههایت را یاد میکنی، سوختههایت را هم ببین.
*
و خبر خوب برای اردوی آبیها: آرمان رمضانی بالاخره گل زد. هورا بکشید و شادی کنید. آرمان شاید با این گل تکانی خودش بدهد. وگرنه که میرود تا فصل بعد که امید گلزنی به او برود.
دیدگاهتان را بنویسید