همیشه در آخرین نقطه به آغازی نو باید امید داشت. این یک واجب اجتماعی است برای پویایی زندگی. اصلا باید همان طور که در دبستان ما را تعلیم دادند، از هر نقطه، به سر خط برگردیم. این یعنی امید. خیلی هم خوب است و با همین امید است که می توان از واقعیت های تلخ هم به سلامت عبور کرد. واقعیت هایی که هستند. سخت هم هستند مثل ماجرای همسان سازی حقوق بازنشستگان! بله، سال دارد به آخر می رسد و بازنشستگان به آخرِ بدشانسی! سال، در آخرین نقطه خود به بهار می رسد و شروعی تازه اما بازنشستگان به “ابهام” می رسند و حسرتی تازه! وقتی خبر آمد که رئیسی در نامه ای به امضای خویش، 16 لایحه از جمله “لایحه همسان سازی حقوق بازنشستگان” را پس گرفته، عنابستانی، سخنی گفت که کورسویی از امید را در دل ها روشن می کرد؛ ” دولت لایحه جدیدی را به این منظور ارائه کرده است. ” اما ماجرا چنین پیش نرفت که لایحه ای بگیرند و لایحه ای بدهند. چون یک نماینده دیگر، چیز دیگری گفت؛ حسینعلی حاجیدلیگانی، که خود از کوشندگان احیای حقوق بازنشستگان است، با تایید خبر پسگرفتن لایحه همسانسازی از سوی دولت، گفت: “دولت نتوانست روی این لایحه بایستد اما انتظار میرود که جایگزینی را برای آن ارائه کند.” ما هم انتظار می کشیدیم اما به” ابهام” رسیدیم. درست مثل نایب رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس. آنجا که علی بابایی کارنامی گفت: اینکه چرا دولت آقای رئیسی لایحه همسانسازی را پس گرفته برای من مبهم است و جای سوال دارد و منتظر ارائه لایحه جدید هستیم. در همین ابهام هم امید می جستیم که آب پاکی روی دست مان ریخته شد وقتی حمیدرضا حاجی بابایی، با اشاره به با بازپس گرفتن لایحه همسانسازی حقوق بازنشستگان از سوی دولت، می گوید:” دولت ارادهای برای تحقق این امر مهم ندارد.” حالا چه باید بکنند خیل عظیم بازنشستگان؟
دیدگاهتان را بنویسید