نخست نیوز – غلامرضا بنی اسدی
آنان که بیشتر حرف میزنند، کمتر عمل میکنند. این را همه ما تجربه کردهایم. انگار میان چرخش زبان و رفتار، رابطهای معکوس است. هرکس بهتر صحبت میکند، در عمل بیشتر میلنگد. اینجاست که به حرف آن بزرگ میرسیم که ” کاش برای هر کس که در اقتصاد یا هر حوزه دیگر که فراوان اظهارنظر میکند، امتحانی میگذاشتند. ” شاید اگر امتحان، پایش به میان میآمد، آدمها بیشتر به حرفهایی فکر میکردند که بی کنتور بر زبان میآورند. جای دیگری هم دیدم نوشته بود،” کاش برای هر کس که حرف از حقوق نجومی میزند، امتحانی میگذاشتند” تا ببینیم چند مرده حلاج است. چقدر در میدان عمل میتواند دست بشوید ازآنچه اگرچه در دسترس است اما حق او نیست. دیدهایم که همه از حقوق نجومی و بهویژه اختلاس انتقاد میکنند و بارها شنیدهایم که اگرچند نفرشان را بگذارند سینه دیوار، همهچیز درست میشود. گاهی هم حقدارند و حقداریم تندتر از اینها را بگوییم و برخورد قاطعتر را با فساد مطالبه کنیم اما این برای زمانی است که خودمان همدست و همدلمان پاک باشد. وقتی خودمان تا جایی که دستمان برسد، در جیب میگذاریم حق نداریم این حرفها را بزنیم. وقتی تخممرغ همسایه در جیب ماست، نمیتوانیم از شتری که دیگری به خانه برده است، انتقاد کنیم. در عمل و اراده هیچ تفاوتی نیست. تفاوت در اندازه دسترس و قوت برداشتن است. دستمال هر دو طرف، آلوده است و با دستمال آلوده هم شیشهای را نمیشود پاک کرد چه آلوده به آب گلآلود باشد یا به خون، فرقی نمیکند. دیده را، و پیش از آن دل را و بعد دستمال را باید شست و جور دیگر باید دید و جور دیگر باید کارکرد تا به سامان برسد این بیسروسامانی ما. مراقب باشیم حقهای کوچک زیر پایمان له نشود تا حقهای بزرگتر، شانهمان را خم نکند…..
دیدگاهتان را بنویسید