دکتر مهدی یاراحمدی خراسانی – نخست نیوز
یکی از معضلات شور ما عدم شناسایی، حمایت و حفظ کرامت و احترام نخبگان است. چه آن زمان که جامعه قدر انسان بزرگی همانند امیر کبیر را ندانست و چه آن جا که شهید بهشتی را مورد آماج بدترین تهمت ها و نارواها قرارداد و چه در ابعاد و سطوح دیگر به کار گماردن افراد نالایق در مناصب کلیدی در ادوار مختلف که سبب به حاشیه رفتن شایستگان و نخبگان گردیده است. البته مصادیقی که صدر این مرقومه عرض کردم در سطح بسیار بالا و مهمی است که هم تاریخ به خوبی آن را گواه می کند و هم هنوز ملت حسرت عدم بهرهمندی کافی از اندیشههای ژرف و قدرت و توان برتر آنها را به دل دارد. اما متاسفانه گویی این امر بهعنوان یکی از فرهنگهای ناصواب از گذشتههای دور وجود داشته و تاکنون نیز ادامه یافته است. باوجوداینکه بارها رهبر معظم انقلاب در دیدارها و مناسبتهای مختلف با دانشجویان، کارگزاران و نخبگان کشور بر اهمیت حمایت از افکار برتر و جوانان شایسته تاکید داشتهاند بازهم تا حصول یک باور در میان آحاد جامعه خصوصاً عناصر تصمیمگیرنده در جایگاههای مدیریتی فاصله بسیاری داریم. کافی است به سازمانهای دولتی مراجعه کنید. با کمی پرسوجو بهخوبی درخواهید یافت بسیاری از نخبگان سازمانی و یا افرادی که صلاحیتهای بیشتری دارند به دلیل عدم بهرهمندی از ارتباطات خاص و یا به دلیل آنکه اهل تبلیغ خویش نبودهاند جایگاه مهمی نداشته و از حضور در مناصب تصمیم سازی و تصمیمگیری محروم هستند. آن زمان که ژنهای خوب متولد شد و داماد گماری و با جناق سالاری و سایر انتصابات منسوبین عمه و خاله و یا رفقا و احزاب در سازمانها مرسوم گشت درواقع نخبگان و برگزیدگان سازمانها به حاشیه راندهشدهاند و حتی از دورهم دستی بر آتش ندارند. البته این امر در دولتهای مختلف دارای شدت و ضعف متفاوتی بوده است اما چون بهصورت فرهنگی مرسوم بهعنوان جزیی از روندهای سازمانی ما مبدل گردیده است تشخیص مبادی و ریشه کنی آن به این سادگی ها نیست. آدمها ملون و حزب باد که هرروزی سر یک سفره مینشینند و با گروهی در پیمان هستند شاید برای مدت کوتاهی در پستوهای سازمانی چراغ خاموش باشند اما آنچنان هوشمندانه مترصد فرصت مینشینند و با کوچکترین روزنه نفوذی خود را مجددا به جایی می رسانند که شایستگی اش را ندارند. و این رسم مالوف و آزار دهنده علاوه بر این که سبب سواستفاده آن ها از موقعیت های مدیریتی می شود باعث هرز رفتن استعداد نخبگان و شایستگان نیز می گردد. مساله سوزناکی که امروز سبب آسیب فراوان به نظام اداری کشور گردیده و بروز ناکارآمدی های فراوانی را به همراه داشته است. هر چند دولت سیزدهم این معضل را درک کرده و با راه اندازی سامانه هایی همچون یاران رییسی ادعای بر هم زدن این رسم غلط را دارد اما به نظر می رسد تحقق این امر نیازمند ساز و کارهای اجرایی کاراتر، گسترده تر و با قدرت و سرعت بیشتر است. همچون برق و باد فرصت های مدیریتی می گذرد پس باید به دقت از منافع آحاد جامعه و مردم محافظت نمود، نخبگان سازمانی را شناسایی کرد و آن ها را در معرض کارهای مهم و اساسی در حد لیاقت و توانایی خودشان قرار داد. مناصب مدیریتی همچون جامه ای بر تن افراد است که نه فراخ باشد زیباست و نه تنگ و کوچک آراسته!
دیدگاهتان را بنویسید