به گزارش نخست نیوز، سایت هستهای نطنز به عنوان یکی از حفاظت شدهترین تاسیسات در کشور بار دیگر مورد تعرض قرار گرفت و بار دیگر شواهد و قراین نهادهای امنیتی را به یک عامل خارجی رسانده است؛ اسراییل، رژیمی که تاریخ ۷۰ ساله فعالیتهای اطلاعاتی-نظامی آن در منطقه نشان داده است تنها یک زبان میفهمد.
حمله یا به عبارتی خرابکاری اخیر در تاسیسات هستهای نطنز که هنوز هم پس از گذشته نزدیک به یک هفته میزان خسارات وارده به آن به عنوان یک مساله سر به مهر باقی مانده، بار دیگر توجه را به سوی فعالیت های تخریبی و حملات مخفیانه رژیم صهیونیستی علیه منافع ایران معطوف کرده که در سالهای اخیر بر تعداد و شدت آن هم افزوده شده است.
فعالیتهای اسراییل علیه برنامه هستهای کشورمان در یک دهه اخیر به دو شکل عمدهی ترور و خرابکاری اعم از سایبری یا انفجار بوده است. ترور مسعود علیمحمدی در سال ۸۸، خرابکاری سایبری یا همان حمله استاکسنت در سال ۸۹، ترور مجید شهریاری در سال ۸۹، ترور داریوش رضایی نژاد در سال ۹۰، ترور مصطفی احمدی روشن در سال ۹۰، دور جدید خرابکاری استاکس نت در سال ۹۷، انفجار تاسیسات نطنز در سال ۹۹، ترور محسن فخری زاده در سال ۹۹ و آخرین اقدام هم خرابکاری در تاسیسات برق نطنز که در غیاب توضیحاتی شفاف از سوی مسئولین، خسارات آن مابین ”نابودی هزاران سانتریفیوژ و از بین رفتن تاسیسات برق” تا ”خسارات کم قابل جبران” برآورد شده است.
البته به این لیست بلندبالا از جنایات که به اسراییل نسبت داده شده، باید حملات این رژیم به نیروهای نزدیک به ایران در سوریه، ادعای ربودن اسناد هستهای کشور از شور آباد و چندین اقدام دیگر در زمینه امنیتی را افزود که گرچه برخی از آنها میتواند تنها یک ادعا باشد، اما صهیونیستها از همین ادعاها هم در عرصه بین المللی به عنوان یک پروژه تبلیغاتی-حیثیتی به نفع خود به خوبی بهره میبرند.
اما برای مقابله با این اقدامات خرابکارانه اسراییل که یقینا خرابکاری اخیر در نطنز هم آخرین تلاش آنها برای ضربه زدن به تاسیسات حیاتی و کاربردی کشور نخواهد بود، چه باید کرد. آنچه به نظر میآید متاسفانه در کشور ما از آن غفلت میشود درس گرفتن از تاریخ و جلوگیری از تکرار اشتباهاتی است که کشورهای عربی در طول تاریخ ۷۰ ساله تقابل خود با صهیونیستها مرتکب شدند و در پایان هم بازنده عرصه نبرد همین کشورهایی بودند که غالبا فریب تواناییهای نظامی، ژئوپلیتیک، پرسنل فعال نظامی و ”اتحاد عربی” خود را خوردند.
رژیم صهیونیستی در طول دوران تقابل خود با کشورهای عربی کارنامهای مملو از عملیاتهای آشکار و پنهان علیه تاسیسات حیاتی این کشورها دارد که گاه بابت آن هزینههایی را نیز متحمل شده اما در قیاس با منافع امنیتی-نظامی بلند مدت آن برای اسراییل، این هزینهها چندان قابل توجه نیست.
از آن جمله میتوان به عملیاتهای اطلاعاتی-نظامی اسراییل علیه مصر و همپیمانان عربش اشاره کرد، چه در جنگ شش روزه ۱۹۶۷ که عملا به شکست ائتلاف کشورهای عربی انجامید و چه در سالهای مابین جنگ شش روزه تا جنگ ۱۹۷۳ مصر با اسراییل که اقدامات خرابکارانه و اطلاعاتی این رژیم ضربات حیثیتی و نظامی سختی به مصر متحدانش تحمیل کرد. برای نمونه در یکی از این موارد، کماندوهای اسراییلی در ۱۹۶۹ تاسیسات راداری ”پی ۱۲” مصر -در آن زمان از پیشرفتهترین رادارهای هشدار سریع جهان ساخت شوروی بود- را به شکل کامل در عمق خاک مصر بارگیری و به اسراییل منتقل کردند، عملیاتی که شاید اسراییلیها میتوانستند با حمله هوایی هم آن را انجام دهند اما با در نظر گرفتن بعد حیثیتی آن برای مصر و البته اهمیت فنی و اطلاعاتی بعد از آنالیز رادار سرقتی، تصمیم گرفتند چنین ریسک بزرگی انجام دهد.
حمله به تاسیسات هستهای ”تموز” عراق در سال ۱۹۸۱ که به نابودی کامل آن انجامید، حمله هوایی به تاسیسات هستهای سوریه در منطقه دیر الزور در سال ۲۰۰۷، سلسله حملات هوایی به سودان در سال ۲۰۰۹ و دهها عملیات ریزو درشت دیگر علیه منافع کشورهای عربی هم در کارنامه سالهای تقابل اسراییل با کشورهای عربی وجود دارد که اکنون بسیاری از آنها با کوتاه آمدن از مواضع سابق خود، توافقات صلح امضا و روابط دیپلماتیک با این رژیم برقرا کردهاند.
اینها تنها بخشی از اقدامات رژیم صهیونیستی در طول دهههای گذشته علیه کشورهای عربی بوده است که کوتاه آمدن رهبران عرب از پاسخ، تکیه بر قدرتهای خارجی برای تقابل با اسراییل، خیانتهای داخلی و درون ائتلافی، مقاومت در برابر تغییر در نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و مسدود نشدن راههای نفوذ اسراییل به داخل جوامع و نهادهای عربی نیز بخشی از اشتباهاتی است که کشورهای عربی را بازنده تقابل با اسراییل کرد.
آنچه مسلم است شعار دادن، حرکات شتابزده و عملیاتهایی که قدرت بازدارندگی چندانی ندارد -اشتباهی که کشورهای عربی در طول ۷۰ سال گذشته انجام دادهاند- نه تنها مفید به فایده نیست بلکه به ابزاری در دست رژیم صهیونیستی تبدیل میشود که از آن در محافل بین المللی برای توجیه اقدمات خود استفاده میکند.
جمهوری اسلامی ایران ظرفیتها و البته طیف متنوعی از توانمندیها برای پاسخ به اقدامات رژیم صهیونیستی دارد که در گذشته امتحان خود را پس دادهاند که در میان آنها میتوان به همپیمانان منطقهای اشاره کرد. شاید میتوان گفت ضربات سختی که اسراییل از ناحیه همین ظرفیتهای ویژه منطقهای و اقلیمی دریافت کرده است به مراتب تلختر از هر اقدام ارتشهای بزرگ عربی برای اسراییل بوده است.
البته نباید فراموش کرد که همپیمانان منطقهای ایران تنها بخشی از ظرفیت پاسخ متقابل جمهوری اسلامی ایران هستند و نه همه این ظرفیت. پس باید در نظر داشت ایران برای دادن پاسخی متناسب با اقدامات اسراییل با در نظر گرفتن واقعیتهای موجود و نه فرضیات، از همه ابعاد توانمندیهای خود بهره بگیرد.
تاریخ رژیم صهیونیستی گواه این است که موکول کردن پاسخ به آینده، تنها اسراییل را به انجام عملیاتهای جدیدتر و گستردهتر تشویق میکند. این رژیم تنها زمانی عقب نشینی میکند که بداند اقداماتش با ضربهای قویتر و یا برابر پاسخ داده میشود، ضربهای که باعث شود دستگاه محاسباتی آنها هزینه عملیات علیه منافع کشورمان را دیگر مقرون به صرفه نداند.
دیدگاهتان را بنویسید