عباس محمدیان – رئیس سازمان بسیج رسانه کشور – نخست نیوز
اسمش را می گذارم «عبدا…». فقط «بنده خدا» است که می تواند رسم بندگی و اطاعت را به درجه ای برساند که صاحب این همه سعه وجودی شود؛ ظرفیتی که نهفقط خود را به زندگی جاودانه برساند، که دیگران را هم جانی در کالبد آورد. سردارسلیمانی را می گویم. او عبد ا… بود و هست و دستش، همان دست قطعشدهاش «یدا…». بی خبراناند از عالم معنا که دستی چنین را فهم نمیتوانند کرد. او کلید گشایش قفل ها و رمز شکستن بن بست ها را در اختیار دارد. دستی چنین و مردی چنان را باید فارغ از حسابوکتاب های مادی در نظر داشت. در دنیا هرکس را پایانی است، اما در ساحت معرفت، بندگان خدا به ابدیت پیوند می خورند و میرسند به جایی که بهجز خدا نمی بینند و بهجز خدا هم آنان را نمی بیند، اما آنان شاهدانه همه چیز را می بینند. نقش بزرگ خویش را در کارگاه هستی می زنند، حتی بهتر از ایامی که کوچه های زمین آنان را به قدم شماری تجربه می کرد. نگاه کنید به جغرافیای هماوردی ما با شیطان! برنده این میدان کیست جز سلیمانی؟ کیست که دست از پا درازتر کوله پشتی خود را از حسرت و شکست پر می کند و بر صندلی هواپیما می نشیند، جز سربازان یانکی شیطان؟ او سردار را زد تا بماند و همه سرزمین ها را زیر گام خود میخواست، اما طوفان نوح شد از خون او و اشک مظلومان و امروز دارد آنچه را در تصور برخی نمی گنجید، در زمین تحقق می بخشد.ظاهر قضیه است که آنان به پای خود می روند، اما با برنامه ماندن آمده بودند و اکنون رفتنشان همان حکایت قدیمی «ما را بیرون رفتیم!» است. آنان را بیرون «می روانند!» همه این اتفاقات را که با شهادت سردار آغاز شد، می توان ذیل همان حدیث قدسی باز خواند که میفرماید بندهام! مرا اطاعت کن تا تو را مانند خود سازم؛ همان طورى که من زنده هستم و نمىمیرم، تو هم همیشه زنده باشى؛ همان طورى که من غنى هستم و فقیر نمىشوم، تو هم همیشه غنى باشى؛ همان طورى که من هر چه را اراده کنم، مىشود، تو را هم همین طور سازم. سلیمانی به عبودیت، نامیرایی یافت و به استغنا رسید و اراده اش بر هدم تروریسم و اخراج دولت تروریستی آمریکا از منطقه در حال تحقق است. مردم هم نه فقط نام او، که یاد او و رسم زیستی او را در جان گرامی می دارند و سردار ولایی و انقلابی ما به عنوان پهلوان ملی و «سرباز قاسم سلیمانی» در حال تکثیر است. تا کور شود استکبار که نمی تواند ببیند… .
دیدگاهتان را بنویسید