به گزارش نخست نیوز ، دکتر علی خسروشاهی
اگر لایحه بودجه ۱۴۰۵ را به زبان زندگی ترجمه کنیم، معنایش روشن است:منابع درآمدی از کجا میآید؟ پاسخ ساده و آشناست: جیب داخل کشور.
مالیات، ستون فقرات بودجه شده؛ با رشد قابلتوجه بر حقوقبگیران، اصناف و مالیات بر ارزش افزوده. تحریمها فروش نفت را پرریسک کرده، پس هزینه اداره کشور از اقتصاد داخلی تأمین میشود. اما در اقتصادی رکودی، جایی که فرار مالیاتیِ قدرتمندان مزمن است، فشار اصلی بر شفافترینها میافتد: کارمند، مغازهدار، تولیدکننده کوچک. پیام بودجه صریح است:
«درآمد داری یا نداری، سهم دولت را بده؛ حتی اگر رشد نکنی، حتی اگر کوچک شوی.»
نفت همچنان منبعی حذفنشدنی اما نامطمین است. سهمش در ظاهر کم شده، اما در واقع ضربهگیر همه کسریهاست. اگر فروش محقق نشود، راهحلها آشناست: اوراق بدهی، استقراض پنهان، یا انتقال بار به آینده. انتشار اوراق، هزینه امروز را به دوش فردا میاندازد؛ دولت فعلی از فشار سیاسی عبور میکند، اما اقتصادی باقی میماند بدهکارتر، با بخش خصوصی ضعیفتر و سرمایهگذاری محتاطتر.
در سمت هزینهها، حقوق و دستمزد اولویت اول است؛ رشدی کمتر از تورم واقعی، بدون اصلاح ساختار یا کاهش ناکارآمدی. حقوق پرداخت میشود، اما قدرت خرید نه. کارمند هست، اما انگیزه نیست. نتیجه، نارضایتی خاموش، افت بهرهوری و مهاجرت تدریجی نخبگان است؛ فرسایشی، بیصدا و پرهزینه.
بودجه عمرانی، مثل همیشه، اولین قربانی است. پروژههای نیمهتمام، زیرساختهای ناتمام و اشتغال ناپایدار. وقتی توسعه به تعویق میافتد، اقتصاد در حالت ایستایی قفل میشود؛ اداره روزمره جای ساختن آینده را میگیرد.
یارانه نقدی بدون اصلاح هدفمند ادامه دارد؛ نه آنقدر مؤثر برای فقرزدایی، نه آنقدر شجاعانه برای اصلاح. بیشتر شبیه مُسکن است تا درمان؛ ابزاری برای آرام نگه داشتن جامعه، نه توانمندسازی آن. افزایش نرخ ارز گمرکی هم تورم وارداتی را تشدید میکند؛ واردات گرانتر، تولید وابسته تحت فشار، و مصرفکننده نهایی بازنده نهایی.
در این میان، شرکتهای دولتی همچنان نیمی از بودجه را میبلعند؛ با شفافیت پایین و اصلاحناپذیری مزمن. تا زمانی که خصوصیسازی واقعی و پاسخگویی جدی شکل نگیرد، هیچ عدد و جدولی نجاتبخش نخواهد بود.
مسیر پیش رو قابل حدس است: رشد ضعیف یا صفر، تورم مزمن، فشار فزاینده بر طبقه متوسط، سرمایهگذاری محدود و نارضایتی انباشته.
فلسفه بودجه ۱۴۰۵ نه ضد بحران است، نه ضد تورم و نه ضد فقر؛
این بودجه فقط یک هدف دارد، بقا نه توسعه
از پسر گوگوش تا ترانه علیدوستی؛ فصل مشترک آقازادهها!






دیدگاهتان را بنویسید