×
×
جدیدترین‌‌ها

قسمت اول،
سفرنامه تاجیکستان

  • کد نوشته: 127739
  • ۰۱ خرداد ۱۴۰۴
  • دکتر علی اصغر محکی استاد ارتباطات و رسانه تصمیم گرفتیم با جواد آقا (برادر خانمم) سفری یک هفته‌ای به تاجیکستان داشته باشیم از روز سه‌شنبه سی‌ام اردیبهشت تا روز ششم خرداد ۱۴۰۴. و ویزای ازبکستان را هم از داخل تاجیکستان بگیریم و به سمرقند و بخارا و تاشکند هم سر بزنیم.
    سفرنامه تاجیکستان
    به گزارش نخست نیوز ، یک هفته جلوتر واسه خرید بلیت پرواز اقدام کردیم. وقتی در آژانس از خانم فروشنده بلیت پرسیدم: «واسه سه‌شنبه بلیت تاجیکستان دارید»؟ بی‌درنگ گفت: «واسه دوشنبه؟» – «مگه دوشنبه هم پرواز دارین؟!» – «بله، فقط واسه دوشنبه پرواز داریم». – «ولی من شنیدم پروازهای مشهد به تاجیکستان فقط سه‌شنبه‌ است»! – می‌خندد و می‌گوید: «بله فقط سه‌شنبه‌هاست ولی به دوشنبه»! هزینه پرواز رفت و برگشت هر نفر حدود ۲۸ میلیون تومان شد. تا روز پرواز سعی کردم اطلاعات لازم را در باره سفرمان جمع‌آوری کنیم. پرواز با ۳۰ دقیقه تاخیر ساعت ۸:۳۰ صبح سه‌شنبه از باند فرودگاه مشهد بلند شد.
    صندلی کنار ما آقای «محمدسعید» ۴۹ ساله، بازرگان اهل شهر دوشنبه، فردی خوش‌رو و خوش‌کلام است. تسبیح در دست دارد و ذکر می‌گوید. باب گفتگو را باز کردیم. از سال ۲۰۰۸ تا کنون هر سال به ایران می‌آید و از ایران نایلون (برای کشت جالیز گلخانه‌ای) خریداری می‌کند و با قطار به تاجیکستان می‌فرستد. انسانی باتجربه‌ و سرد و گرم چشیده‌ای به‌نظر می‌رسد، به زیارت امام رضا (ع) علاقه دارد و معتقد است هرچه در زندگی دارد از آقا امام رضا (ع) گرفته است. از بعضی مردم ایران به‌خاطر «ناشکری» گلایه می‌کند و می‌گوید اینها چون وضعیت خیلی کشورهای دیگر را ندیده‌اند، به‌رغم نعمت‌هایی که در ایران هست، قدرناشناسی می‌کنند. ۹۰درصد مسافران هواپیما، اهالی تاجیکستان هستند.
    بسیاری از تاجیک‌ها برای استفاده از خدمات درمانی ارزان و باکیفیت ایران به تهران یا مشهد می‌آیند. ساک‌ها و چمدان‌های سنگین و پربارشان حاکیست که قیمت اجناس را در ایران ارزان‌تر از تاجیکستان دیده‌اند. آقای محمدسعید شماره موبایلش را به ما می‌دهد و تاکید می‌کند تا زمانی که تاجیکستان هستید هر سوالی که دارید به من زنگ بزنید. یک‌ساعت و نیم مدت پرواز ، به گپ زدن با همسفرمان و صرف صبحانه (نیمرو و کیک و آب انبه) زود گذشت. همان ابتدای ورود به ترمینال، ماموری تابلوی «خدمات وی‌آی‌پی ۳۰ دلار» در دست داشت، برای کسانی‌که نمی‌خواهند در صف مهر ورود و بازرسی معطل شوند. این مراحل برای ما حدود نیم ساعت طول کشید. بیرون ترمینال آقای محمدسعید در کنار برادرش «محمد صالح» و پسرش «محسن» منتظر ما ایستاده بودند. لطف داشتند که ما را با خودروشان تا مرکز شهر، جلوی بازار صد برگ رساندند، و البته تعارف کردند که تشریف بیاورید منزل، که نپذیرفتیم. از دستگاه خودپرداز با ویزاکارت جواد آقا هزار سامانی گرفتیم و دو سیم‌کارت «بابیلون» تاجیکستانی با ۱۸ مگ اینترنت خریدیم به قیمت هر سیم کارت ۸۰ سامانی (ششصد هزار تومان).
    بعد تاکسی گرفتیم و رفتیم سفارت ازبکستان تا برای ویزای آنجا اقدام کنیم، گفتند ساعت کار بین ۹ تا ۱۲ است، فردا صبح بیایید. دوباره تاکسی گرفتیم و گفتیم ما را ببر جایی که مهمانسرای تمیز و با قیمت مناسب باشد. ما را جلوی هتل اطلس پیاده کرد. قیمتش بالا بود، بیرون آمدیم، راننده ماشین هتل گفت بیایید سوار شوید شما را رایگان می‌برم سایر مهمانسراها را ببینید تا جای موردنظرتان را پیدا کنید. چند جا را دیدیم تا در نهایت جایی را که می‌خواستیم یافتیم. اتاق دو تخته در یک مهمانسرای تمیز، آرام و سر سبز، در طبقه دوم که تراس آن چشم‌انداز زیبایی به فضای اطراف داشت، دارای کولر گازی، وای‌فای رایگان، سرویس بهداشتی و حمام شیک، به قیمت شبی ۳۵۰ سامانی (۳۵ دلار). چای نوشیدیم، ناهار خوردیم و استراحت کردیم تا بعدازظهر برویم خیابان‌‌های سامانی و رودکی پیاده‌روی. *ادامه‌ی خاطرات روز اول سفر به تاجیکستان:* پیاده‌روی عصرگاهی ما از اقامتگاه‌مان یعنی مهمانپذیر «سلام دوشنبه» واقع در خیابان «نیسور محمد ۶» (چخوف سابق) شروع شد. پس از ده دقیقه پیاده‌روی به پارک «کوروش کبیر» رسیدیم. بوستانی بسیار زیبا پر از گلهای رنگارنگ که با سلیقه و رنگ‌بندی دلربا کاشته شده‌اند. پیاده‌روها و فضاهای بازی و ورزش و سامانه‌ نشاط در پارک پر از شهروندان تاجیکی، از کودک تا کهنسال بود. مراسم روز جوان در فسمتی از پارک در حال برگزاری بود و هنگامی که مجری برنامه متوجه حضور ما دو‌نفر ایرانی در میان جمع جوانان حاضر شد، دعوت‌مان کرد که در کنارشان بایستیم و عکس یادگاری بگیریم. بعد هم جلوی دوربین موبایل ما ایستاد و یک پیام تصویری مهرآمیز خطاب به مردم ایران فرستاد. شمایل لوح معروف به قانون حقوق بشر کوروش، و مجسمه بزرگ کوروش از دیگر نمادهای مشهور این بوستان زیبا هستند.
    در جلوی درهای ورودی بوستان، شمایل بزرگ طاووس نصب شده که با تاریک شدن هوا نور قشنگی از آنها ساطع می‌شود. آب‌نماها و فواره‌ها نیز در این بوستان جلوه‌گری می‌کنند. ساختمان زیبای تالار باله‌ی اپرای شهر نیز در ضلع جنوبی بوستان قرار دارد. علاوه بر پیاده‌روی طولانی، بخشی از مسیر بلوار زیبای سامانی و بلوار رودکی را با اتوبوس پیمودیم. قیمت بلیت اتوبوس دو سامانی است و اکثر مردم ترجیح می‌دهند به‌جای تاکسی از اتوبوس و مینی‌بوس استفاده کنند. قصد داشتیم نماز را در یکی از مساجد مسیر بخوانیم اما در حاشیه‌ی این بلوارها مسجدی نیافتیم و به‌ناچار در گوشه‌ای از پیاده‌رو به‌نماز ایستادیم. دقایقی بعد راننده‌ی یک تاکسی نیز کنار ما سجاده‌اش را پهن کرد و به نماز ایستاد. شام را در رستوران کی‌اف‌سی خوردیم که البته نسبت به رستوران‌های ایران واقعا گرانتر بود. پیاده‌روی ما حدود ساعت ۲۲ به مهمانپذیر ختم شد. در توالت‌های اینجا برای طهارت به دستمال کاغذی بسنده می‌کنند و ما مجبوریم یک بطری آب همراه خود به داخل دستشویی ببریم. آب لوله‌کشی اینجا برای شرب کیفیت لازم را ندارد و لذا آب آشامیدنی را هر بطری یک لیتری به قیمت ۱۰ سامانی می‌خریم. در اولین روز از سفر، مهمترین هزینه‌هایی که داشته‌ایم خرید سیم‌کارت، هزینه اقامت در مهمان‌پذیر، هزینه‌ی شام و هزینه‌ی تاکسی و اتوبوس شهری بود (جمعا حدود ۷۵۰ سامانی). فردا ساعت ۹ صبح قرار است برویم سفارت ازبکستان تا اگر ویزا بدهند، سفر به سمرقند و بخارا را هم به برنامه‌‌مان اضافه کنیم. *پایان روز اول سفر*
    <div id="mediaad-g3v2q"></div> <div id="mediaad-jrNj"></div>
    برچسب ها تاجیکستان

    سایر اخبار

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *