نخست نیوز :دکتر مهدی یاراحمدی خراسانی _گویند در قدیم عالم بزرگ و جلیلالقدری بالای منبر رفت تا مردم را موعظه کند، دانش جدید به آنها بیاموزد و از مکارم اخلاق برایشان سخن گوید.
جمعیت بسیاری پای منبر حاضر شدند تا کلام شیخ را بشنوند و خوشهچین دانش و معرفت او باشند. آن عالم بزرگوار و خطیب توانا بر بلندا نشست و بعد از چندین بار سوگند یاد کردن به مقدسات گفت: مردم به فلان و فلان و فلان سوگند میخورم که خدا هست، دوباره و چندباره سوگندهایش را تکرار کرد و ادامه داد خدا میبیند، خدا بازخواست میکند، خدا جزا و پاداش میدهد و چندین جمله کوتاه با قسم خوردنهای مکرر از این جنس گفت، به خدا و پیامبر سلام داد و از منبر پایین آمد.
جمعیت که برای دریافت معارف دینی و شنیدن چیزهایی که نمیدانند پای سخن او نشسته بودند بهسختی شگفتزده شدند و بعد از نزول اجلال عالم سراغ او رفتند و گفتند: حضرت آقا ما آمده بودیم از دریای علم و دانش شما چیزهای جدیدی فرابگیریم و بر عقل و دین ما افزوده شود اما شما سخنانی گفتید که ما همه به نیکی میدانستیم آنهم با قسمهای فراوان که برای ما جای تعجب دارد.
شیخ خردمند گفت: مردم شما میدانید خدا هست و غیبت میکند، باور دارید خدا میبیند دروغ میگویید، ربا میخورید، دشنام میدهید، حق والدین را ادا نمیکنید و … بهروز جزا و پرسش و پاسخ اعتقاددارید و اینگونه رفتار میکنید که گویی هیچ حسابوکتابی ورای این دنیا وجود ندارد و همهچیز خلاصهشده در این سرای فانی است؟ و … مردمان که این تلنگر را شنیدند به فکر فرورفتند و پی به دلیل رفتار و گفتار عالم بردند.
الغرض! در جهان امروز با کمرنگ شدن معنویت و انسانیت بسیاری از اصول و مسایل اخلاقی آرامآرام رنگباخته است، هدف وسیله را توجیه میکند و انسان غافل بهگونهای رفتار میکند که انگارنهانگار این جهان خالقی دارد قدرتمند و حکیم که آدمی را خلق کرده، او را اشرف مخلوقات قرار داده و برای او چهارچوبها و تکالیفی مقرر کرده است. از آن سر دنیا که دستهدسته کودکان بیگناه را میکشند بگیرید تا سراسر جهان که در هر نقطهی آن اخلاق و معنویت حلقه مفقوده کارکرد نظامهای بشری گردیده است.
«باورکردنی نیست» که انسان بااینهمه ضعف و جهل تا این حد وقیحانه خدا را فراموش کند و یا خود در جای خدا بنشیند و بخواهد حکمرانی نماید.
متأسفانه گاهی ما هم فراموش میکنیم خدا هست از رگ گردن هم نزدیکتر به ماست و همه رفتارها و گفتارهای ما را میبیند. از امور عادی و کوچک روزمره بگیرید تا مسایل کلان کاری و اجتماعی خود باید همواره خدا را در نظر داشته باشیم.
در این صورت دیگر با پدر و مادر خود بدرفتاری نمیکنیم، باعث آزار همسایه نخواهیم شد، غل و غش و حقه و تزویر در معامله و مراوده از بین خواهد رفت و آدمی به همنوع خود که از او توان کمتری دارد ظلم و ستم روا نخواهد داشت.
وای به حال آنها که برای منافع و مطامع چهار روز دنیا اصول را تضییع میکنند، به بیتالمال تعرض مینمایند و حقوق مردم را مصادرهی مطلوب خویش مینمایند. اینگونه وجهه عدالت، تقوا و اخلاق در جامعه مخدوش میشود، خدا فراموش میگردد، انسان خود را جای خدا مینشاند و سنگ روی سنگ بنا نمیشود. پس هرلحظه به خود بیایید مردم را دوست داشته باشید، به آنها خدمت کنید، حقوق آنها را محترم شمارید و هرکسی را در جای خود بنشانید که اینگونه خداوند راضی است و به صلاح و فلاح شماست.
دیدگاهتان را بنویسید