نخست نیوز : غلامرضا بنی اسدی -” حق هم دارند در جای خود. پیشتر هم به آن پرداختهایم و بعدا هم خواهیم پرداخت. در این مقال اما حرف، از جنس دیگری است. با نگاه معرفتی به تکرار همان پرسش میپردازیم که بسیاری با نگاه اجتماعی تکرار میکنند. این پرسش هم چندین و چند روز است که مرا مشغول خودکرده است. درست بعد خواندن صحبتهای حضرت آیتالله جوادی آملی که با چشم حکیم سنایی نگریسته میگوید:” حرف بلندی جناب سنایی دارد که خیلیها از مرگ میترسند و علاقهمند به زندگیاند، میگوید همه از مرگ میترسند، همه علاقمند به حیاتاند؛ اما «از این زندگی ترس که اکنون در آنی»، مگر جنابعالی زندهای؟! شما خیال میکنید هرکسی که نفس میکشد، زنده است! شما میگویید من از مرگ میترسم؛ بله، مرگ چیز بدی است؛ ولی اینکه شما دارید، مرگ است؛ از این زندگی ترس که اکنون در آنی.” واقعا باید ترسید از این. بهویژه ما ها که داعیه مسلمانی داریم و از خود غافل میشویم. بیشتر بترسند کسانی که به دیگران به چشم غیرخودی و با دیده تحقیر مینگرند. بترسند که تکبر که شیطان را زمین زد، آنان را بالا نخواهد برد. غروری که زیست بهشتی ابلیس را به شان رجیم رساند، برای ما رحیم معنا نخواهد شد. ما مذهبیها باید بیشتر مراقب باشیم. این مراقبت را به ازای هر زیارت و عبادت باید دوچندان کنیم تا به وادی غرور نیفتیم. آنان که دستی بازدارند مراقبت کنند تا این دستباز در اختلاس مشت نشود. تا به جناحبازی، باعث راندن نخبگان غیر هماندیش نینجامد. آیتالله در ادامه با نقد بر توسعه خلافها و اختلاسها و باندبازیها به هشدار میگویند؛ کشوری که شهدا آرمیدید، این کشور پاک است. حالا اگر در چنین کشوری ما اختلاس داشتیم، باند بازی داشتیم، معلوم میشود که حق شهید را ادا نکردیم، چه رسد بهحق سیدالشهدا! دقیق میگوید آیتالله با صدق عمل و سلامت رفتار است که میشود حق شهدا را ادا کرد. باتقوای تمام ساحتی است که میشود در دهه آخر سفر به آغاز کلاس بالاتر بندگی رسید. تقوا تنها راه رسیدن به توفیقهای همهجانبه است؛ والعاقبه للمتقین….
دیدگاهتان را بنویسید