×
×
جدیدترین‌‌ها

درد و رنج بی تفاوتی

  • کد نوشته: 94010
  • اسفند 17, 1402
  • گاهی درد و رنج همه ی وجود انسان را فرا می گیرد، حالش خوب نیست، بد بیاری پشت بد بیاری، شکست پشت شکست، گویی همه ی زمانه علیه انسان می شود و دست به هر کاری می زند توفیقی حاصل نمی شود و از هر مسیری که می رود به بن بست می خورد.
    درد و رنج بی تفاوتی

    نخست نیوز، دکتر مهدی یاراحمدی خراسانی_حتما برای شما هم پیش آمده است روز و شب هایی که به زندگی و اتفاقات پیرامون خود اصلا حس خوبی ندارید و در برخی موارد ممکن است حتی حس کنید راه تنفس شما محدود شده است.

    فقدان یا داغ یک عزیز، ورشکستی مالی، به خطر افتادن آبرو، جدایی یا طلاق و مواردی از این دست رایج ترین اتفاقات تلخ احتمالی است. البته از این موارد چالش های سخت تری هم وجود دارد آن جا که درد و رنجی در دل داری و به دلایلی با احدی نمی توانی در میان بگذاری، مشورت کنی، کمک بگیری و یا حداقل همدلی کنی. در طول زندگی گاهی زخم هایی عمیق بر وجود انسان می نشیند و گویی تا مغز استخوان را می سوزاند و فرایند درمان و التیام بسیار سختی دارد که شاید برخی موارد غیرممکن به نظر برسد.

    هر چند ما اعتقاد داریم دستی هست بالای همه ی دست که مهربان ترین مهربان هاست و همه ی انسان ها را تحت نظر دارد و از آن ها حمایت می کند ولی در واقع باید این سوال را از خود بپرسیم که ما در مواجهه با فردی از میان خانواده، دوستان، بستگان و عزیزان مان که با چالش های این چنینی مواجه شده اند چه تکالیف و وظایفی داریم؟ یکی از بزرگ ترین بیماری های عصر حاضر «بیماری بی تفاوتی» است. بسیاری از آدم ها به هر آن چه منافع آن ها را تامین کند و مستقیم با سود و زیان خودشان ارتباط داشته باشد دقت می کنند، توجه دارند و برای آن تلاش می کنند و هر چه احساس کنند تعلق و رابطه ای با آن ها ندارند را کلا رها می کنند.

    برای همین چه بسیار فرزندانی که از حال و روز و نیازهای پدر و مادر خود اطلاعی ندارند، یا همسایه ای که از حال همسایه خود بی خبر است و دوست و رفیقی که سال ها می گذرد و نمی داند ممکن است نیازی داشته باشد یا این که ما می توانیم گره ای از زندگی او باز کنیم یا مسأله ی پیچیده ای را برایش حل کنیم. هر چند زندگی امروز خیلی شلوغ و پیچیده است و همه ی ما به دلیل مشکلات معیشتی فراوان هشتمان گروی نه است اما این دلیل موجهی برای بی تفاوتی نسبت به تکالیف، وظایف و احساساتمان نسبت به اطرافیانمان نیست و نخواهد بود. بی تفاوتی ما نسبت به دیگران برای آن ها «رنج» به دنبال دارد و برای ما «درد» می شود. این خاصیت دنیاست که هر که از رنج دیگرانی که نسبت به آن ها وظیفه دارد بی خبر باشد و به وظایفش عمل نکند خود روزی درد بی تفاوتی را خواهد چشید و این گونه رسم مهربانی، همدلی و انسانیت آسیب خواهد دید.

    مگر نه این است که «آدمی را آدمیت لازم است» پس قاعدتا ما تنها نسبت به خود و همسر و فرزندان خویش وظیفه نداریم. باید آگاه باشیم و خیرخواه. البته این بدان معنا نیست که خود را داروغه ی شهر پنداریم و در زندگی همگان سرک بکشیم. بلکه معنایش توجه به نیازها، کمبودها، احساس ها، مطالبات و علاقه مندی های همان هایی است که طبق عرف و شرع به گردن ما حقی دارند و ما نسبت به برخی امور آن ها تکالیفی بر عهده داریم. باور کنید اگر هر فردی همان گونه که هوای خودش را دارد به نزدیکان و بستگانش نیز توجه داشته باشد زندگی اجتماعی بسیار زیباتر، راحت تر، مطلوب تر و نهایتاً شیرین تر خواهد بود.

    برچسب ها شکست پشت شکست

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *