نخست نیوز – غلامرضا بنی اسدی – “رجائی” برای ما فقط یک کلمه نیست هرچند با پیشوند “محمدعلی” کامل شود و عنوان ریاست جمهوری هم بیابد. او فراتر از یک شخص و شخصیت است. یک مکتب اخلاقی و مدیریتی است. او را میتوان کتاب کرد و درس داد. میتوان الگو کرد و فرا دید مدیران نهاد. میتوان شرح کرد و ذیل تیتر مدیریت انقلابی، دوباره و چندباره عرضه کرد. هنوز هم در ذهن و ضمیر خودآگاه مردم این دیار، هواخواه دارد. در حقیقت برند معتبری است این نام که دیگران هم برای اعتبار یافتن در نگاه ملت، خود را بدان تعریف می کنند. این همه عزت و اعتبار را خداوند به رجائی داد بعدازاین که او خود را در مسیر عبودیت تعریف کرد و در این صراط مستقیم، با یقینِ تمام، گام نهاد. آنانی که خواهان اعتبار و حرمت رجائی اند به این نکته ظریف باید توجه کنند. بالاتر از این؛ باید خود را به ادب رجائی، مودب کنند. با همان نگاهی به مردم بنگرند که او به مهر و معرفت مینگریست. هرگز از بالا به پایین نگاه نکرد که خود پایین مینشست تا در خوانش مردم، نگاه اش به بالا باشد چه در حقیقت متولیان امور و مسوولان، خدمتکار مردمند. مستخدمی که باید با خدمت بهتر، عیار خویش را در تراز احترام تعریف کند. او کارگزار مردم است نه این که مردم را خدمتکار خویش بپندارد. مردم، “اربابِ رجوع” اند و چون مراجعه کنند مستخدمان باید به احترام برخیزند. مدل مدیریتی رجائی از این جنس بود که ارزش یافت. این هم خاص او و نخستوزیرش باهنر نبود و نیست بلکه هرکس بدین هنر، توانمند باشد در نگاه مردم رجائی دیده خواهد شد. او نه تنها خود را مراقبت میکرد که خانواده خود را هم چنان تربیت کرد که از آنان جز به خیر و صلاح خبری نمیشنویم. آنان هم “آقازادگی” را با زیستن به سلوک پدرشان معنا کردند. چیزی که این روز ها کیمیاست. با هزار تاسف می بینیم که افراد به محض این که دستشان به اولین پایه نردبان می رسد و هنوز پا روی پله نگذاشته اند، فرزندانشان به عالم و آدم جور دیگری نگاه می کنند. مشخص است که از این نگاه چه برخواهد خواست که خدا ما را از شر آن حفظ کند. باری، رجائی واقعا با مفاهیم قرآنی زندگی میکرد. به آنچه می گفت، باور داشت. گفته هایش را عملش امضا میکرد و عملش را گفته هایش بیانی صادق بود.
دیدگاهتان را بنویسید