فوتبال روی هوا!
با بازی‌های هفته آخر احتمالا فردا در شهر قدس گلات قهرمانی لیگ برتر به پرسپولیس لبخند می‌زند و برای پنجمین سال پیاپی قرمز‌های تهران جام طلایی لیگ برتر را بالای سر می‌برند.همین‌که این لیگ با تمام لیگ‌های قبلش تفاوت داشت و تا روز آخر دو تیم در کورس قهرمانی قرار داشتند خودش نوعی برتری کیفیت است. تا حالا در هیچ لیگی نایب قهرمان لیگ میانگین دو امتیاز برای هر بازی را کسب نکرده بود، که این بار این اتفاق افتاد و تا قبل از هفته پایانی سپاهان اصفهان میانگین بالای دو امتیاز را برای خود رقم‌زده است. این یعنی اینکه فصل بعد لیگ برتر به‌شدت رقابت فشرده‌ای دارد و باوجود حضور سپاهان در لیگ قهرمانان آسیا و فشردگی بازی‌های لیگ احتمالا لیگ 21 بسیار حساس‌تر و شانه به شانه‌تر است.
*
کمی از حال و هوای فوتبال فاصله بگیریم و به بهانه المپیک به موضوعی برسیم که ما را به‌شدت غمگین کرد. مبارزه کیمیا علیزاده دارنده برنز المپیک ریو که بعد از المپیک از ایران رفت با ناهید کیانی هم‌تیمی سابقش که در اولین دور از بازی‌ها به جبر قرعه باید باهم بازی می‌کردند. بازی را کیمیا برد و به سمت هم‌تیمی سابق و مربی قدیمش رفت و به‌رسم معمول تکواندوکارها خواست به او احترام بگذارد. اما با برخورد سردی مواجه شد که تمام فضای رسانه‌ای را تحت تاثیر خود قرارداد. کیمیا اسمش را روی کمربندش بارنگ پرچم ایران حک کرده بود. ازهم‌گسیخته. ایران ازهم‌پاشیده. ما خودمان با دست خودمان تجزیه کردیم ایران را. کیمیای بی‌هویت ظاهری دارد آخرین تلاش‌هایش را می‌کند که این زنجیر قطع نشود. اما او هنوز دختر ایران است حتی اگر زیر پرچم بی‌سرزمین‌ها بازی کند. کیمیا فرزند ماست، حتی اگر یک‌شب را بیرون از خانه مانده باشد. خانم مربی، همبازی قدیمی پشتتان را به او نکنید. همین‌که تلویزیون ایران مقابل اوست کافی است برای اینکه شما با کیمیا همدل باشید. نان شمارا هیچ‌کسی از این فدراسیون نمی‌دهد که نگرانش باشید از دستش بدهید. کمی رفیق باشید، کمی آدم باشیم، فقط کمی.
*
ماجرای کیمیا و ناهید کیانی یک‌طرف، دلقک‌بازی مجریان و گزارشگران تلویزیون که حال بد ما را از رودررویی این دو دخترمان بدتر کردند یک‌طرف. واقعا استانداردهای گزارشگری که چه عرض کنم، استانداردهای انسان بودن را جابجا کردید. واقعا خجالت نمی‌کشید از اینکه اسم یکی از طرف‌های مبارزه را در طول سه راند حتی یک‌بار هم به زبان نمی‌آورید؟ مگر کیمیا پدر شمارا کشته؟ این بخشنامه و دستور از هرکسی رسیده باشد و گزارشگر فقط به سیاق مامورم و معذور آن را اجرا کرده باشد فرقی ندارد. این حکم برای علی فروغی شبکه سه باشد یا آقای علی عسگری تفاوتی ندارد. به‌شدت کار کینه‌ورزانه‌ای است. از کار گزارشگر بدتر بخشنامه ابلاغی به مجریان سازمان است که به آن‌ها گفته‌شده متن زیر را بی کم‌وکاست جلوی دوربین بخوانند:«ورزشکاری که از مالیات شما مردم استفاده کرده و رشد کرده وطنش را ترک کرده و رفته کشور دیگری که بی‌حجاب بازی کند و …» واقعا شرم نمی‌کنید؟ شما چنان کیمیا را مقابل مردم می‌خواهید قرار دهید که انگار اوست که باید به‌جای شما شرمگین باشد. مردمی که حرف‌های شمارا شنیدند گفتند مالیات ما اگر خرج کیمیا شده است، نوش جانش، ما راضی‌ایم. چرا اصرار دارید در همه حال خودتان را بده کنید؟ واقعا فکر می‌کنید مردم نمی‌دانند مجری شما اجازه خروج به همسر قهرمانش نداده است والان دارد داد وطن‌پرستی و مالیات می‌دهد؟ یا خودتان را زده‌اید به ندیدن یا واقعا نمی‌بینید. کسی که خواب است را می‌شود بیدار کرد، شمارا نه.
دیدگاهتان را بنویسید