×
×
جدیدترین‌‌ها

استاندار به مثابه رییس جمهور

  • کد نوشته: 15068
  • مرداد 6, 1400
  • یکی از مهم ترین پاشنه آشیل های مدیریتی کشور در ادوار گذشته تا کنون استاندارها بوده اند. به بیان دیگر به نسبت میانگین سطوح مدیریتی کشور معمولاً کارآمدی و توانایی استاندارها از سایر سطوح پایین تر بوده است. این امر به دلایل مختلفی رخ داده است. شاید بتوان از انتخاب‌های غیر بومی، دخالت شدید جریان […]

    استاندار به مثابه رییس جمهور

    یکی از مهم ترین پاشنه آشیل های مدیریتی کشور در ادوار گذشته تا کنون استاندارها بوده اند. به بیان دیگر به نسبت میانگین سطوح مدیریتی کشور معمولاً کارآمدی و توانایی استاندارها از سایر سطوح پایین تر بوده است. این امر به دلایل مختلفی رخ داده است. شاید بتوان از انتخاب‌های غیر بومی، دخالت شدید جریان های سیاسی در فرآیند انتخاب استاندارها، انتخاب افرادی که انگیزه های لازم برای این مقام را نداشته و یا خود را شایسته جایگاهی بالاتر م یدانسته اند و سایر مواردی دیگر ازاین دست ب هعنوان مهم ترین دلایل این اتفاق دانست. این در حالی است که بالاترین جایگاه مدیریت هر استان مقامی بسیار حائز اهمیت است که می توان با گزینش و انتصاب افراد مناسب برای این رده مدیریتی بسترهای لازم برای پیشرفت و توسعه متوازن در کشور را ایجاد کرد. با توجه به شرح وظایف و ماهیت موضوعات مختلفی که در این عرصه مدیریتی وجود دارد هر استاندار برای خودش یک رییس جمهور است در
    مقیاسی کوچکتر و حوزه مدیریتی محدودتر. لذا ضرورت دارد فردی که برای این مقام برگزیده می شود از مجموعه مسایل سیاسی، امنیتی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و صنعتی آگاهی نسبی داشته باشد. اگر این اتفاق و به دنبال آن توسعه سازمان های محلی و بومی رخ دهد هم «فرآیند توسعه »، متوازن و اصولی پیش خواهد رفت، هم با توسعه استان ها مهاجرت به سمت مرکز کاهش می یابد و زمینه توسعه استعدادها و توانایی های بومی فراهم می گردد. اخیرا و در جریان اتفاقات خوزستان رییس جمهور منتخب از انتصاب استاندارهای ویژه با اختیارات گسترده تر برای این استان و برخی دیگر از استان ها خبر داد. به نظر می رسد این سخن پیام خوبی به دنبال دارد که در دولت جدید مساله جایگاه و اهمیت مسوولیت اداره استان بیشتر موردتوجه قرار دارد. در برخی دولت های قبلی شاهد بودیم بعضا زمانی که به هر دلیلی فردی نورچشمی به دولت راه پیدا نمی کرد و سران دولت دوست داشتند به هر قیمتی از وی استفاده کنند یا به او امتیازاتی بدهند بلافاصله فرد مذکور را راهی یکی از استان ها کرده و مسوولیت استانداری را به وی واگذار م یکردند. این اتفاق سبب می شد. استانداری منصوب شود که هی چگاه به آن استان علاقه و تعصب لازم را نداشت و حتی بعضاً چمدان هایش را باز نمی کرد و مکرر در حال رفت وآمد به تهران بود! و در بسیاری موارد چون خود را شایستۀ جایگاه بالاتری م یدانست از انگیزه لازم نیز برخوردار نبود. استاندارها باید پای کار بوده، حت یالمقدور بومی و علاقه مند به حوزه مسوولیت خود باشند، از مسایل اقتضایی و خاص استان تحت مدیریت خودآگاه باشند و ضمن تعاملات مناسب با بدنه ی دولت و نمایندگان مجلس منتخب استان به شهرستان های مختلف سفرکرده و همانند یک رییس جمهور زمام امور را در دست گرفته و نسبت به رونق استان خود تلاش کند. شاید اگر این اتفاقات در ادوار گذشته ر خداده بود الان بسیاری از مسایل که در استا نهایی مثل خوزستان، سیستان و بلوچستان و .. شاهد هستیم به وجود نیامده و برای مردم و کشور ایجاد مشکل و مساله نمی کرد. امیدواریم دولت جدید که رویکردهای تحولی و انقلابی دارد بامطالعه و تدوین شاخص ها و دستورالعمل مناسب استاندارهایی را منصوب نماید که حتی المقدور بومی و از تمامی ویژگی های لازم برای این امر خطیر بهره مند باشند. اگر قرار است در کشور فرآیند توسعه متوازن و تمرکززدایی رخ دهد بدون شک اولین گام در این راستا شایسته سالاری و شایسته گزینی استاندارها خواهد بود. مدیران مقتدری که در حوزه تحت فرمان خود به مثابه یک رییس جمهور توانمند و صاحب صلاحیت باشند.

    برچسب ها

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *