نخست نیوز، امینه سادات حسینی زهرایی_همین سینما راحتتر است.پدرم از کودکی این انتخاب را برای خانواده کردند. در آن سالها خاطرات بسیار خوبی نصیب همهی ما شد. اما آنچه این خاطرات را برای ما همیشه خوش نگه میداشت انتخابهای خوب والدین گرامی بود. اهمیت این انتخابهای درست را زمانی که من دیگر کودک نبود متوجه شدم. زمانی که براثر تجربه سالیان فیلم دیدن و نقد خواندن به خودم اجازه دادم دستبهقلم بگیرم و برای آثار دیگران نظر دهی کنم. سالهای جشنواره. بهترین هفته در سال. یک هفته هر شب سه فیلم سینمای که تابهحال اکران نشدند، آنهم از کارگردانان مهم و مطرح با بازیگران درجه اول سینمایی. البته همیشه فیلم اولیها بودند که دو حالت داشتند یا بهشدت وسوسهانگیز بودند و باید برای آمدن آنها به مشهد دعا میکردیم و یا وصف آنها را از دور شنیده بودیم و شوری برای دیدن آنها نداشتیم و بعد از دو ساعت با «خب که چی.» تنها میتوانستیم نتیجهگیری کنیم.
اما در تمام این سالها یک خاطره مشترک عجیب در تمام این فیلمها وجود داشت. بینندگان آنها. حتی زمانی که به اکران ساده فیلمی میرفتیم. دیدن یک خانواده شاد با پلاستیکهای چیپس و پفک در دست با بچههای قد و نیم قد و حتی نوزاد در حال ورد به سالن با لبهای شاد و خندان وحشتناکترین تصویر ممکن بوده و هست.
عامل اصلی آن را میتوان گاها مزیتی که شاید همه نداشته باشند دانست ، بلیط هدیه یا سهمیه؛ البته نه همیشه. عدم انتخاب آگاهانه را باید گزینه اصلی دانست. نگاه کردن به پوستر فیلمها و ترکیب بازیگرها. وقتی نمیدانی فیلمی که دست بچه کوچیک را گرفتی آوردی ببینی فیلم جنگی در موردحمله شیمیایی یا فیلم دارم اجتماعی است و در آخرین مورد همین آخر هفته که دوباره تجربهاش نصیب ما شد . فیلم دارم تاریخی درمورد شاعر و عارف قرن هفتم که ازقضا همزمان با دوران حمله مغول هم هست و یک خانواده محترم با سه تا بچه قد و نیم قد با پلاستیک چیپس و پفک به دست وارد سالن شدند. همان صحنه اول با دیدن میدان نبرد پر از جنازه و صورت پرخون بازیگر صدای جیغ و گریه بچه بلند شد. مادر و پدر با توصیه نگاه نکن سعی در آرام کردن بچه داشتند ولی مگر میشود به پرده به این بزرگی نگاه نکرد؟ اصلا مگر میشود صدای فریاد و شمشیرها نشنید؟ بچهها با همان سروصدایی که وارد سالن شده بودند در تاریکی با نور موبایل و صدای گریه رفتند بیرون تا باهم بازی کنند و مادر گرامی آنها را با یک « اشکال نداره فقط فیلمه« راهی کرد!
اجبار، اجبار آمدن و دیدن فیلمی که اصلا مناسب خودت نیست و آخر فیلم با تعجب از بقیه میپرسی چی شد را چرا با بچهها انتخاب کنی؟ آنهم وقتی یک فیلم کودک ، یک فیلم خانوادگی ، دو فیلم کمدی همزمان در سالنهای دیگر هستند ولی تو فقط به خاطر اینکه شنیدی بقیه در مورد این فیلم حرف زدن آن را انتخاب میکنی؟ اجباری نیست. انتخاب یک فیلم خانوادگی زمانی که با خانواده میخواهی فیلم بینی انتخاب مناسبی ست ، در اصل انتخاب درست همین است. مقاومت جایز نیست اهلوعیال را برای یک تفریح سالم عذاب ندهید اینهمه فیلم کمدی و کودک برای صندلی خالی نیستند من و شما و کودکان و خانوادههای ما میتوانیم از آنها کنار خانواده لذت ببریم. فیلمها هنری را بگزاریم برای وقت مناسب آن.
دیدگاهتان را بنویسید