×
×
جدیدترین‌‌ها

فرای دوست داشتن

  • کد نوشته: 87698
  • آذر 30, 1402
  • کلام آخر را همین ابتدا عرض می‌کنم: باور کنید دوست داشتن کافی نیست. «فرای دوست داشتن» عوامل و مسایلی هست که از خوددوست داشتن اهمیت بیشتری دارد.
    فرای دوست داشتن

    نخست نیوز: دکتر مهدی یاراحمدی خراسانی _در ارتباط با فرزندان، والدین، نزدیکان، همکاران، دوستان و یا هر عزیز دیگری که در زندگی شما وجود دارد و او را دوست دارید نیک بدانید که فرای دوست داشتن امور مهمی است که از خود آن به‌مراتب اهمیت بیشتری دارد. احترام گذاشتن، عاقبت‌اندیشی، ادب و تربیت، عزت‌نفس، ایمان و تقوا و از همه مهم‌تر اخلاق و انسانیت در مورد عزیزانتان قطعاً اهمیت بیشتری از دوست داشتن دارد.

    اگر مهر و علاقه به فردی سبب شود چشم ما بر بدی‌ها، کاستی‌ها، ضعف‌ها، نقاط منفی وی بسته شود و همواره و بدون چون‌وچرا او را تأیید نماییم آرام‌آرام در وی این توهم ایجاد می‌شود که همه‌ی آنچه به زبان می‌آورد و همه‌ی رفتارهایی که از خود نشان می‌دهد صحیح است. بدین ترتیب فرد ممکن است در مواردی که دارای کمبود و کاستی است با سرعت به‌پیش برود و خود را به ورطه ضرر و نابودی برساند.

    شاید بهترین مثال در این رابطه فرزندان باشند. بسیاری از پدرها و مادرها هستند که علاقه‌ی شدیدی به فرزندان خوددارند. به‌گونه‌ای که هیچ‌گاه نمی‌توانند آن‌ها را گریان و ناراحت ببینند یا خواسته‌ی آن‌ها را اجابت نکنند.

    این امر سبب می‌شود فرایند تربیت کودک به‌اصطلاح مختل شود و در مسیر زندگی و فرازوفرودهای آن با ناتوانی مواجه گردد و ازنظر اصول ادبی برایش مشکلاتی ایجاد شود. شاید برای همین است که درگذشته‌ها مَثَل معروفی وجود داشت که می‌گفتند: «تربیت فرزند از خود فرزند مهم است» این بدان معنا بود که والدین در مسیر تکامل ذهنی و اخلاقی کودکان خود باید به‌گونه‌ای تلاش کنند که انسانی بااخلاق و دارای رفتار مناسب بارآورند.

    ایجاد تعادل و توزان بین عواطف و منطق در زندگی و مراوده با دیگران امری ضروری است که هیچ‌یک نباید قربانی دیگری شود. انسان‌ها درعین‌حال که باید به اصول و مبانی اخلاقی وفادار باشند نیازمند بهره‌مندی از سطح قابل قبولی از توجه و احساسات نیز هستند. پس بسته به سطح ارتباطی که با ما دارند باید رفتار خود با دیگران را به‌گونه‌ای تنظیم کنیم که هم اصول ارتباطات موردتوجه قرار گیرد و هم ازنظر عاطفی و حسی حق آن‌ها تضییع نگردد.

    مساله مهم در این رابطه رفتارها یا دیدگاه‌های افراطی و تفریطی است که در هر یک از آن‌ها یکی تضییع یا قربانی دیگری می‌شود که در هر دو حالت آسیب‌های ارتباطی فراوانی را به دنبال خواهد داشت. در زندگی امروز برای «انتخاب درست» در تصمیمات اساسی زندگی باید عقل و احساسات در کنار یکدیگر قرار بگیرند. عقل قاعدتاً نقش منطقی را بر عهده دارد و به شما یاری می‌دهد تا انتخاب‌های هوشمندانه‌ای داشته باشید، درحالی‌که قلب کنترل‌کننده احساسات است و تصمیم‌گیری بر مبنای احساست گاهی ممکن است در تضاد با اصول منطقی باشد.

    لذا انسان باید مهارت تصمیم‌گیری و حل مساله را داشته باشد تا در شرایط مختلف زندگی، در مواجهه با سایر انسان‌ها و همچنین هنگام برخورد با مشکلات و چالش‌های فراوانی که در مسیر زندگی خود با آن‌ها روبه‌رو می‌شود، بتواند تعادل و توازن بین عقل و قلب خود ایجاد کند. البته انجام دادن این کار همیشه به‌سادگی صورت نمی‌پذیرد و نیازمند تمرین و کسب مهارت‌های لازم است.

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *