نخست نیوز : غلامرضا بنی اسدی-یاد سالهای دور و دیر خویش میافتم که در حوزهای خوشنام، سعادت تلمذ و تنفس داشتم. آن روزها در مواجهه با دیگر دوستان به آن حوزه مباهات میکردیم. به زبان امروزی، پُزش را میدادیم. ما در مدرسهای بودیم که چند مجتهد مسلم در آن تدریس میکردند. فیلسوفی درس میداد که میگفتند در جهان، امضایش بیش از مدارک دانشگاهها معتبر است. پُزش را میدادیم به اینوآن حتی ماهایی که به جایگاه نشستن در کلاس آن حضرات، نرسیده بودیم.
همینکه میتوانستیم آنان استوانههای علمی و اخلاقی و معرفتی را از نزدیک ببینیم و هرروز سلام کنیم و به علیکشان، سلامتی بجوییم کافی بود تا از حس ممتاز بودن برخوردار شویم. گاه هم پرسشی به ذهن میرسید که چون بر زبان میآمد به کرامت پاسخ میفرمودند و ما را به تکریمی مینواختند که بزرگواریشان را معنا میداد. ما با نفس کشیدن در جایگاهی چنین افتخار میکردیم.
برای من، قصه دانشگاه هم از همین قسم است. به وجود ذی جود استادان برجسته است که دانشگاه متمایز و ممتاز میشود نه ساختمان و زمین و درودیوار. استادان دانشگاه شریف را بگیرید هیچ شرافتی بر فلان شعبه دانشگاه در فلان نقطه دور نخواهد داشت. دانشگاه شهید بهشتی زمانی میتواند بهشت آفرین باشد که استادان سازنده و پژوهنده در کلاس داشته باشد.
دانشگاه علامه هم به اسم علامه، پرورنده علامههای فردا نخواهد بود اگر از قلههای علم و دانش و معرفت تهی گردد. دانشگاه، باوجود فرهیختگان عالم است که دانش افزا میشود اما با حضور برخی نامها در جایگاه استاد، نه دانش افزا، که” دانش کاه” خواهد شد. نتیجهاش را در فردای های نزدیک به چشم هوش ما خواهد آمد. برگردیم از میانه راهی چنین. استادان را به بلندای قامت علمیشان بر صدر بنشانیم و به اندازی عمق انتقاداتشان قدر نهیم.
بدانیم با آینه گان به زبان آمده، راحتتر میتوانیم رفع عیب کنیم و تا بام موفقیت قدم برداریم. در کنار بزرگان است که میشود بزرگ شد و الا متوسط القامه ها قدبلندها را تاب نمیآورند و توان پروریدن بلندتر از خود را هم ندارند…..
دیدگاهتان را بنویسید