به گزارش نخست نیوز ،مجتبی برزگر: بازیگر شیرازی که با نسیمبیگ و بسیمبیگ «روزی روزگاری» قدرت بازیگریاش را به رخ کشید. بعدها امرالله احمدجو از او و رفیق شفیقش محمود پاکنیت در سریالهای بعدی خود «تفنگ سرپر» و «پشت کوههای بلند» بیشتر استفاده کرد.
محمد فیلی در «مختارنامه» و نقش «شمر بن ذیالجوشن» سر زبانها افتاد تا جائیکه به تعبیر خودش هم ناسزا شنید، تحریم آب در خانه و بیتوجهی خانواده و از طرفی کتک خوردن در خیابان را تحمل کرد. ناگفته نماند در این میان کسانی هم در خیابانها از این بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون تشکر کردند.
او بعد از «مختارنامه»، در «جلالالدین» «چاردیواری» «روزی بود، روزی نبود» «عملیات 125» «پرستاران» «هاتف» «بانوی عمارت» «دنگ و فنگ روزگار»، «بانوی سردار» و برخی از کارهای دیگر حضور داشته و حتی نام او به عنوان بازیگر سریال «سلمان فارسی» هم در رسانهها مطرح میشود.
فیلی نشان داده کمکار نیست اما سعی کرده با تهیهکنندگان کاربلد کار کند؛ البته گاهی اوقات هم کارهای ضعیفی از او در پرده نقرهای و جعبه جادو به نمایش درآمده که خودش هم از این نقشآفرینیها راضی نیست. او فارغ از خاطراتش در جریان ساخت «مختارنامه»، گلایههایی به برخی از باندبازیها و بیتعهدی تهیهکنندگانی دارد که در پرداخت دستمزد و پایبندی به قرارداد، حرفهای و درست عمل نکردند.
نقش «شمر» از نظر فیلی کار بسیار سخت و دشواری بود چون خودش از دوران کودکی نسبت به این شخصیت تنفر داشته و حالا بایستی با این شخصیت همزادپنداری کند تا به باورپذیری برای مخاطب برسد. خودش را دلداری میدهد که همه تقصیرها به گردن «سنان» بوده و او امام حسین(ع) را به شهادت رسانده است. فیلی در ادامه این روایتها به این نکته اشاره کرد به خودم امیدواری میدادم اما میدانستم «شمر» چقدر ملعون و جانی بوده است.
او چندی پیش بر اثر مشکلاتی که در جریان فیلمبرداری یک مجموعه تلویزیونی برای او ایجاد شد راهی بیمارستان شد و بعداً مشخص شد او به یک تومور مغزی خوشخیم دچار شده است. عمل جراحی سخت چند ساعته او سرانجام خوبی داشت و او تا پایان شهریورماه باید در منزل به استراحت خود ادامه بدهد و پس از آن میتواند دوباره به صحنه بازیگری برگردد.
برخلاف اینکه برخی در رسانهها مطرح کردند که او قبل از تجربه نقش شمر در سریال «مختارنامه»، در تعزیه هم نقش شمر را بازی کرده، فیلی هیچوقت تعزیهخوان نبوده اما در جریان صحبتهایش اینگونه اشاره کرد: تعزیه فن و تخصص خاصی دارد و من خیلی علاقه داشتم این کار را انجام دهم. در جریان ساخت سریال «روزیروزگاری» با تماشای تعزیههای گوناگون در میمه و روستاهای اطراف اصفهان، خودم هم وارد این عرصه شدم. البته که هیچکدام از آن موقعیتهای تعزیه را در «مختارنامه» تکرار نکردم؛ تعزیه یک شیوه خاصی را میطلبد و این متفاوت بودن باید در هرکدام از مدیومها و فضاهای کار هنری متفاوت باشد.
یکی از بخشهای جالب گفتوگو نحوه دعوت از او برای بازی در نقش شمر و شوکه شدنِ محمد فیلی بود. او اینطور تعریف کرد: داود میرباقری مرا میشناخت اما یک بازیگر طناز و نه یک آدم تلخ و خشن؛ اصلاً انتظار نقش منفی را نداشتم. وقتی وارد دفتر شدم به من گفت: محمد! من یک نقشی برای تو در نظر گرفتهام که شاید خودت هم به آن فکر نکرده باشی! میخواهم شمر «مختارنامه» تو باشی! من گفتم: آقای میرباقری شوخی میکنید؟ من چه کار با شمر دارم. او گفت: این شمر را برای تو کنار گذاشتم؛ من برای همه نقشها دو سه گزینه خاص دارم اما شمر فقط تو گزینه این نقش هستی؛ اگر این نقش را هم نپذیرفتی شمر را در سریال نخواهم داشت.
وقتی از او سؤال کردیم کدام صحنهها در مختارنامه سخت بود و یا به عبارتی کجا و بر کدام شهید کربلا دلتان سوخت؛ تأملی کرد و اینچنین گفت: مظلومانهترین صحنهای که دیدم آن صحنهای بود که حضرت ابوالفضل(ع) به دستور شمر مورد محاصره سربازان لشکر یزید قرار میگیرد و دستور تیرباران میدهند. مشک سوراخ میشود و اینجاست که دلم در همان صحنه به آشوب و بغض افتاد. این بخشِ فیلم بنا به دلایلی از تلویزیون پخش نشد. شاید اگر پخش میشد تأثیر بسزایی برای مردم داشت و باورشان نسبت به چیزهایی که میشنوند بیشتر میشد.
دیدگاهتان را بنویسید