به گزارش نخست نیوز ، مهرشاد عنبری _ پرسش اصلی ساده است، آیا آنچه امروز از فوتبال ایران مشاهده میکنیم، همان چیزی است که واقعاً از این ورزش پرهیجان انتظار داریم؟
فوتبال در جهان امروز، دیگر صرفاً یک بازی نیست. این رشته بهطور کامل در اختیار تکنولوژی، مدیریت حرفهای و فرهنگسازی قرار گرفته و با شتابی بیوقفه پیش میرود ،جریانی که هیچ کشوری نمیتواند خود را از آن جدا بداند. مقایسه فوتبال ایران با فوتبال روز دنیا، حتی با نگاهی ساده و آماری، فاصلهای روشن و انکارناپذیر را نشان میدهد. فاصلهای که سالهاست درباره آن صحبت میشود، اما کمتر بهصورت ریشهای برای کاهش آن اقدام شده است.
نمونهای گویا از این شکاف را میتوان در واکنش گسترده افکار عمومی به حضور ستارهای چون کریستیانو رونالدو در منطقه و سپس ایران دید. مسئله، خودِ حضور یک بازیکن بزرگ نیست ، مسئله چرایی این حجم از شگفتی و هیجان است. وقتی فوتبال داخلی نتواند الگو بسازد، طبیعی است که مخاطب، مدیر و حتی رسانه، مجذوب ستارههایی شوند که بیرون از این سیکل رشد کردهاند. این واکنش، بیش از آنکه نشانه علاقه باشد، علامت کمبود است.

فوتبال ایران امروز در ویترین لیگ برتر خلاصه میشود ،ویترینی که نقدهای جدی و تکراری را بهدنبال دارد. از ادبیات نازل برخی گزارشها و برنامههای تلویزیونی که گاه از مرزهای فرهنگی و اخلاقی عبور میکند و مسئولیتپذیری روشنی در قبال آن دیده نمیشود، تا حضور کارشناسانی که در پربینندهترین برنامهها، بهجای تحلیل فنی، به پر کردن زمان با گفتار سطحی بسنده میکنند. رفتارهای غیرحرفهای برخی بازیکنان در بالاترین سطح، بیانضباطیهای آشکار و تصمیمگیریهای فردی در تیمهای بزرگ و حتی تیم ملی، دیگر استثنا نیستند و به بخشی از روند عادی فوتبال ما تبدیل شدهاند.
این وضعیت تصادفی نیست. نبود زیرساختهای استاندارد، کمبود استادیومهای قابل دفاع، بازی با تیمهای کمکیفیت بهجای رقابتهای سازنده، کنار گذاشته شدن کارشناسان نخبه، فاصله گرفتن نخبگان واقعی از بدنه فوتبال، قراردادهای نامتوازن و غیرشفاف، مدیریتهای غیرتخصصی و کوتاهمدت، و گردش تکراری مربیان بدون ارزیابی دقیق فنی، و… همگی زنجیرهای از مشکلات ساختاریاند که سالهاست انباشته شدهاند.
ادامه این روند، پیامدی روشن دارد،فاصله گرفتن تدریجی مردم از فوتبال. دلزدگی، بیاعتمادی و بیتفاوتی، آرام و بیصدا جای شور و علاقه سالم را میگیرد و این شاید خطرناکترین بحران فوتبال ایران باشد،بحرانی که نه با شعار حل میشود و نه با هیجانهای مقطعی.
با این حال، فوتبال ایران در بنبست مطلق قرار ندارد. راه برونرفت وجود دارد، به شرط آنکه واقعیتها پذیرفته شوند. شنیدن صدای کارشناسان مستقل و دلسوز، ایجاد فضای نقد سازنده و مستمر در رسانهها و شبکههای مجازی، پرهیز از تصمیمهای کوتاهمدت و توجه جدی به آینده جوانان، میتواند مسیر اصلاح را هموار کند. اصلاحی که نه به ستاره وارداتی وابسته است و نه به وعدههای تکراری.
فوتبال ایران بیش از هر زمان دیگر به شفافیت، تصمیمهای شجاعانه و احترام به شعور مخاطب نیاز دارد. اصلاح این مسیر نه با هیجان و وعده ، بلکه با پذیرش واقعیت و تکیه بر تخصص ممکن است. اگر حقیقت پذیرفته شود، هنوز میتوان به بازگشت فوتبال به جایگاه واقعیاش امیدوار بود.
پایان ناخوشایند مجمع عمومی هیات دوچرخه سواری خراسان رضوی






دیدگاهتان را بنویسید