×
×
جدیدترین‌‌ها

سندروم صندلی‌های سوخته مدیران ناکارآمد

  • کد نوشته: 139866
  • ۰۸ آبان ۱۴۰۴
  • در دنیای امروز، سازمان‌ها و شرکت‌ها با چالش‌های متعددی روبه‌رو هستند که برخی از آن‌ها به‌وضوح دیده می‌شوند و برخی دیگر، مانند آتش زیر خاکستر، به‌تدریج اثر خود را بر عملکرد سازمان نشان می‌دهند.
    سندروم صندلی‌های سوخته مدیران ناکارآمد

    به گزارش نخست نیوز،

    دکتر مهدی یاراحمدی خراسانی

    یکی از پدیده‌های پنهان اما اثرگذار در این میان، «سندروم صندلی‌های سوخته» است؛ وضعیتی که در آن کارکنان به دلیل مدیریت ناکارآمد، احساس بی‌انگیزگی، خستگی مزمن و کاهش تعهد سازمانی پیدا می‌کنند. این اصطلاح به‌طور استعاری بیانگر صندلی‌هایی است که در سازمان، به‌جای مکان رشد و توسعه، تبدیل به محلی برای سوزاندن انرژی و استعدادهای انسانی شده‌اند.

    ریشه‌های سندروم صندلی‌های سوخته عمدتا در سبک مدیریت و عملکرد مدیران نهفته است. مدیرانی که فاقد مهارت‌های لازم در رهبری، تصمیم‌گیری، ارتباطات و انگیزش کارکنان هستند، به‌طور غیرمستقیم محیط کاری را مسموم می‌کنند. چنین مدیرانی معمولاً تمرکز خود را بر کنترل و دستوردهی صرف می‌گذارند و به ظرفیت‌ها و نیازهای تیم خود توجهی نمی‌کنند. نتیجه این رفتار، کاهش انگیزه کارکنان و ایجاد احساس ناتوانی در اثر بار روانی و فشارهای کاری بیش‌ازحد است.

    یکی از ویژگی‌های بارز سندروم صندلی‌های سوخته، کاهش بهره‌وری و افزایش خطاها در عملکرد کارکنان است. کارکنان در محیط‌هایی که مدیران ناکارآمد بر آن‌ها تسلط دارند، بیشتر دچار فرسودگی شغلی می‌شوند. این فرسودگی شامل خستگی جسمی و روانی، بی‌انگیزگی، کاهش تمرکز و حتی بی‌اعتنایی به استانداردهای کاری است. مطالعات نشان داده‌اند سازمان‌هایی که این سندروم در آن‌ها رواج دارد، نه‌تنها در جذب و نگهداشت استعدادها با مشکل مواجه می‌شوند، بلکه به دلیل افزایش نرخ غیبت، خروج نیرو و کاهش کیفیت عملکرد، هزینه‌های قابل‌توجهی را متحمل می‌شوند.

    علاوه بر این، سندروم صندلی‌های سوخته اثرات روانی و اجتماعی عمیقی بر کارکنان دارد. افراد تحت تأثیر این سندروم معمولاً احساس می‌کنند صدای آن‌ها شنیده نمی‌شود و تأثیر واقعی بر فرآیندها و تصمیمات سازمانی ندارند. این وضعیت موجب کاهش حس تعلق به سازمان، افزایش استرس و حتی ایجاد تعارضات داخلی می‌شود. به بیان ساده‌تر، مدیر ناکارآمد با سبک مدیریتی ناکافی خود، نه‌تنها توانایی رشد فردی و جمعی کارکنان را محدود می‌کند، بلکه موجب می‌شود فضای سازمانی به محیطی سمی تبدیل شود که استعدادها در آن «سوخته» و نادیده گرفته می‌شوند.

    راهکارهای مقابله با سندروم صندلی‌های سوخته عمدتاً حول محور بهبود سبک مدیریت و ایجاد فرهنگ‌سازمانی سالم می‌چرخد. نخستین قدم، شناسایی مدیران ناکارآمد و تحلیل رفتار مدیریتی آن‌هاست. ارزیابی عملکرد مدیران باید به‌گونه‌ای باشد که مهارت‌های رهبری، توانایی ایجاد انگیزه، مهارت‌های ارتباطی و مدیریت تعارض آن‌ها موردسنجش قرار گیرد. پس از شناسایی نقاط ضعف، آموزش‌های هدفمند و توسعه مهارت‌های مدیریتی می‌تواند تأثیر بسزایی در کاهش این سندروم داشته باشد.

    علاوه بر این، ایجاد محیط کاری باز و مشارکتی، که در آن کارکنان بتوانند نظرات و پیشنهادات خود را بدون ترس از تنبیه یا بی‌اعتنایی مطرح کنند، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. مدیریت ناکارآمد معمولا محیط بسته‌ای ایجاد می‌کند که خلاقیت و نوآوری را سرکوب می‌کند؛ درحالی‌که ایجاد فرهنگ باز و شفاف، احساس ارزشمندی و تعلق سازمانی را تقویت می‌کند.

    درنهایت، سندروم صندلی‌های سوخته نه یک مشکل فردی بلکه یک بحران‌سازمانی است که در صورت عدم توجه، می‌تواند به نابودی سرمایه انسانی و کاهش طولانی‌مدت بهره‌وری منجر شود. مدیران ناکارآمد، با سبک مدیریتی غیر کارآمد خود، به‌طور غیرمستقیم صندلی‌هایی را در سازمان ایجاد می‌کنند که استعدادها در آن‌ها هدر می‌رود. تنها با ارتقای مهارت‌های مدیریتی، ایجاد محیط کاری سالم و توجه به نیازهای روانی و حرفه‌ای کارکنان است که می‌توان از این سندروم جلوگیری کرد و سازمان را به مسیر رشد و پویایی بازگرداند. سندروم صندلی‌های سوخته، درنهایت، یادآور این نکته است که نیروی انسانی مهم‌ترین سرمایه هر سازمان است و مراقبت از سلامت روان و انگیزه کارکنان، وظیفه‌ای است که بر دوش مدیران واقعی و کارآمد قرار دارد.

     

    سایر اخبار

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *