به گزارش نخست نیوز،
دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی
دنیای مجازی، دنیای واقعیتر از همیشه
اما همین آشنایی زودهنگام ، در نبود سواد رسانهای و نظارت تربیتی کافی، آنان را در معرض آسیبهای جدیدی قرار داده است ؛ آسیبهایی که گاه به شکل رفتارهای ناهنجار و حتی بزهکاری سایبری بروز میکند. آمارهای جهانی و داخلی نشان میدهد سهم نوجوانان از جرایم سایبری در سالهای اخیر به طرز نگرانکنندهای افزایشیافته است؛ از هک و نفوذ گرفته تا فریبکاری، تهدید، سرقت داده و مشارکت در حملات گروهی مجازی.
بخش نخست:
نوجوان و هویت در فضای سایبری
دوره نوجوانی، دوران جستوجوی هویت و اثبات خود است. در فضای مجازی، این میل با امکانات بیحدومرز شبکهها ترکیب میشود و نوعی «هویت سیال» شکل میگیرد؛ هویتی که بهراحتی قابل پنهانسازی، جعل و بازسازی است. نوجوانی که در دنیای واقعی فرصت دیدهشدن ندارد، در فضای مجازی با چند کلیک میتواند «قهرمان»، «هکر» یا «منتقد اجتماعی» شود. همین آزادی ظاهری، اگر با آموزش اخلاق دیجیتال همراه نباشد، میتواند به لغزشهای جدی منجر شود. مطالعات روانشناختی نشان میدهد نوجوانانی که دچار بحران هویت ، اضطراب اجتماعی یا ضعف مهارتهای ارتباطیاند، بیشتر مستعد ورود به رفتارهای غیرقانونی در فضای مجازی هستند؛ زیرا آن را فرصتی برای جبران احساس ناتوانی در دنیای واقعی میدانند.
بخش دوم:
خانواده و مدرسه در وضعیت تعلیق
در آسیبشناسی بزهکاری سایبری نوجوانان، دو نهاد بنیادین یعنی خانواده و مدرسه نقشی تعیینکننده دارند. خانوادههایی که یا بیشازحد کنترلگرند یا کاملا بیتفاوت ، هر دو به یک اندازه بستر انحراف دیجیتال را فراهم میکنند. در بسیاری موارد، والدین خود سواد رسانهای کافی ندارند و از سازوکارهای امنیتی، حریم خصوصی و رفتار مسوولانه در فضای مجازی بیخبرند. از سوی دیگر، نظام آموزشی نیز هنوز نتوانسته آموزش سواد رسانهای را بهصورت کاربردی و متناسب با ذهنیت نسل جدید ارایه کند. نتیجه آن است که نوجوانان در جهانی پیچیده و بدون قطبنما رها میشوند؛ جهانی که در آن مرز میان کنجکاوی دیجیتال و جرم سایبری باریکتر از همیشه است.
بخش سوم:
راهکارهای رهایی از چرخه جرم دیجیتال
برای مهار این روند، رویکردی ترکیبی میان آموزش، قانونگذاری و توانمندسازی ضروری است. نخست، باید سواد رسانهای و اخلاق دیجیتال بهعنوان بخشی از برنامه درسی مدارس گنجانده شود؛ نه در قالب هشدارهای کلی، بلکه از طریق آموزش مهارتهای واقعی مانند حفظ حریم خصوصی، تفکر انتقادی و تشخیص فریبهای سایبری. دوم، والدین باید آموزش ببینند که «نظارت هوشمند» جایگزین «کنترل سختگیرانه» شود؛ یعنی گفتوگو، همراهی و اعتماد متقابل محور رابطه با فرزندان قرار گیرد. سوم، نهادهای قضایی و پلیسی لازم است واحدهای ویژهای برای مشاوره و پیشگیری از جرایم نوجوانان ایجاد کنند تا مداخلهها قبل از وقوع جرم صورت گیرد. و درنهایت، رسانهها باید تصویر واقعبینانهای از دنیای مجازی ترسیم کنند و بهجای نمایش هیجان و شهرت کاذب، پیامدهای واقعی قانونشکنی سایبری را به زبان نوجوانان بازگو نمایند.
سخن پایانی:
تربیت دیجیتال، ضرورت عصر جدید
پدیده جرایم سایبری نوجوانان را نباید تنها بهعنوان خطای فردی یا نقص تربیتی دید؛ بلکه باید آن را نشانهای از شکاف نسلی در فهم فناوری دانست. اگر نظام تربیتی، آموزشی و فرهنگی ما نتواند همپای تحولات تکنولوژیک پیش برود، نوجوانان همچنان میان کنجکاوی، هیجان و ناآگاهی سرگردان خواهند بود. تربیت دیجیتال یعنی پرورش انسانهایی آگاه، اخلاقمدار و مسوول در فضای مجازی تنها راه رهایی از این چرخه است. آینده جامعه، آیندهای سایبری است؛ و اگر امروز برای تربیت دیجیتال نوجوانان اقدام نکنیم، فردا با نسلی روبهرو خواهیم شد که قانون را در دنیای مجازی همانقدر بیاهمیت میداند که مرزهای واقعی را دربازیهای آنلاین.
نقشهراه پیشرفت موسسه اعتباری ملل برای آیندهای نوین





دیدگاهتان را بنویسید