به گزارش نخست نیوز ، غلامرضا بنی اسدی
خیلی ریشه دارتر از آن است که قماربازانِ قدرت و سیاست آن را روی میز بگذارند برای فروش به اینوآن. آن میز میشکند. خریدار هم باید بداند که “هیچ” رادارند براییش برگ خرید میکنند. خلیجفارس، شناسنامه معتبری دارد که در پاسپورت شیوخ عرب و گورِ سربازان آمریکایی هم بدان شناسه گذاری شده است. دنیا بداند که اینجا همیشه خلیجفارس است. دهان ترامپ هم جِر میخورد اگر نام دیگری به زبان آورد. البته کلمات هم باید مثل تیر کمانه کنند به سمت کسانی که هویت ملی را به هیچ میانگاشتند. آنان که برای ایرانی بودن نه که حرمت قایل نبودند که با کلماتی از آن عیب میجستند و مثلهایی میزدند که شان خودشان بود. این کلمات کمانه کرده باید یقه کسانی را هم بگیرد که از” خلیجِ دوستی” حرف میزدند. همهکسانی که حس ملیتخواهی و ایراندوستی را ضد ارزش میشمردند هم باید به خود بگیرند کلمات خشمگین مردم را. اینها شُل گرفتند در عین مسوولیتی که داشتند. بار را زمین انداختند که حالا بیگانه خم میشود برای برداشتن آن و سنگین کردنِ بارمان. نمیخواهم کلمات بانامها به حصر انتقاد از افراد گرفتار شود. بگذارید این درد نامه منتقد همهکسانی شود که به ملی اندیشی و وطندوستی، نابه جا تاختند و نوچههای فکریشان هنوز برایش شاخ نشسته و بن میبرند. آنان ندانسته شانه به زُلفِ کسانی میکشند که مرگ ما را آرزو میکنند. بدانند ایران، فقط جغرافیای ما نیست. هویت ما نیز هست. میان جغرافیای ملی و اندیشه دینی ما رابطه اینهمانی برقرار است. هرکدام نباشد جا برای دیگری بازتر نمیشود که آن هم فرو میافتد. اگر می خواهید اسلام به عزت، سرفراز بماند و مسلمانی رسمِ همه شود، جسم تان را خشت کنید برای تقویت ایران. آنان که نگاه ملی شان پُررنگ اما باور دینی شان ضعیف است هم بدانند این اسلام و مکتب امامت و فرهنگ عاشوراست که ایران را مرزبانی می کند. عاقلان را اشارتی کافی است!
دیدگاهتان را بنویسید