×
×
جدیدترین‌‌ها

شرحی برحدیث ولایت
دغدغه دانشجویان درآستانه نظم جدید جهانی

  • کد نوشته: 41023
  • اردیبهشت 19, 1401
  • نقش‌آفرینی دانشگاه و امکان نقش‌آفرینی و لزوم این نقش‌آفرینی در آینده‌ی نزدیک، برخی از فرصتهایی که وجود دارد، بعضی از تهدیدهایی که وجود دارد، و چند نکته‌ی کاربردی برای دانشجوها. بحث امروز ما است. مقام معظم رهبری 1401/02/06
    دغدغه دانشجویان درآستانه نظم جدید جهانی

    نخست نیوز : دانشگاه از مسائل اساسی اول انقلاب
    با پیروزی اتقلاب اسلامی چند مسئله اصلی و اساسی پیش روی انقلاب قرار گرفت :
    • تبدیل حکمرانی فردی و استبدادی به حکمرانی مردمی؛
    • تبدیل تبعیّت در سیاستهای کشور و خارج از کشور به استقلال و هدفهای مهمّی که انقلاب داشت؛
    • تبدیل نگاه جریان واپسگرای ضدّانقلاب به دانشگاه. به نگاه انقلاب اسلامی به دانشگاه
    • مسئله‌ی امنیّت کشور، امنیّت مرزها، امنیّت داخلی
    چرامسئله‌ی دانشگاه مسئله‌ی چالشیِ درجه‌ی یک انقلاب بود؟
    1-تضاد دونگاه به دانشگاه

    درنگاه انقلاب، دانشگاه یک جایگاهی برای نخبه‌پروری میدانست برای پیشرفت کشور و حلّ مسائل کشور؛ برای جبران عقب‌ماندگی‌های دویست سیصد ساله‌ی کشوراست
    درنگاه آن جریان واپسگرا و ضدّانقلاب دانشگاه را در کشور تشکیل دادند و اداره کردند برای مهره‌سازی، تا کسانی از درون خود ملّت و از خود ملّت کاری را انجام بدهند که آنها از بیرون میخواستند انجام بدهند. سیاست نواستعماری.

    (در قرن بیستم یعنی بعد از حدود سه قرن، چهار قرن استعمار، به این نتیجه رسیدند که استعمارِ مستقیم دیگر جواب نمیدهد؛ یک سیاست جدیدی به وجود آمد و آن سیاست این بود که در کشورهای هدف، افرادی را تربیت کنند تا آن افراد، همان کاری را انجام بدهند که استعمارگر بنا بود انجام بدهد، همان حرفی را بزنند که او بنا بود بزند، همان اقدامی را در کشور انجام بدهند که استعمارگر بنا بود انجام بدهد؛ اصلاً هدف این است. )

    انقلاب به دانشگاه به عنوان مرکز تولید علم، مرکز رشد علم، نگاه میکرد برای اینکه بتوانند علم را پیش ببرند ــ اوّل یاد بگیرند، بعد تولید کنند و پیش ببرند ــ تا با دانش، اقتدار ملّی را تأمین بکنند. چون دانش و علم، به یک ملّت و به یک کشور اقتدار میدهد، قدرت میدهد؛.
    جریان واپسگرا و ضدّانقلاب مطلقا از دانشگاه این توقّع را نداشتند که خود دانشگاه بیاید تولید علم بکند؛ نه، آنها میخواستند که دانشگاه‌های ما ــ نه فقط دانشگاه‌ کشور ما؛ کشورهای هدف ــ پس‌مانده‌های دانش غربی را فرابگیرند و در واقع آن متاع ازکارافتاده‌ی بی‌فایده یا کم‌فایده را یاد بگیرند و دستشان از تولید علم کوتاه باشد. یعنی واقعاً علم، به معنای واقعی کلمه پیشرفت و توسعه‌ای در این کشورها پیدا نکند؛ هدفِ اینها این بود. هر حرکتِ علمیِ نوآورانه در هر بخشی، در این کشورها مورد سرکوب قرار گرفته. آنها میخواستند «دانشمندِ مصرفی» و «جامعه‌ی مصرفی» تولید کنند با دانشگاه. «دانشمند مصرفی» یعنی آن کسی که مصرف‌کننده‌ی دانش غربی است، آن هم نه دانش پیشرفته، [بلکه] دانش عقب‌افتاده، دانش منسوخ‌شده. «جامعه‌ی مصرفی» یعنی همین دانشمندِ تحصیل‌کرده‌ی مصرفی وقتی می‌آید در جامعه، وقتی مدیریّت را به عهده میگیرد و مانند اینها، یک جامعه‌ی مصرفی به وجود می‌آورد، بازار مصرف محصولات غربی تولید میکند. هدف از دانشگاه این بود؛ نگاه به دانشگاه چنین نگاهی بود.6/2/1401

    هدف انقلاب ایجاد دانشگاه متدیّن بود، که جوان کشور وقتی می‌آید دانشگاه و چند سال در دانشگاه میماند و بعد می‌آید بیرون، باید متدیّن بیاید بیرون، حتّی متدیّن‌تر از وقتی که وارد دانشگاه شد،
    هدف جریان واپس گرا وضد انقلاب این بودکه میخواستند از دانشگاه دین‌زدایی کنند و کردند. البتّه در این هدف خیلی موفّق نشدند، امّا هر کار توانستند کردند. اینکه میگویم «موّفق نشدند»، برای خاطر این است که در همان دانشگاهِ ساخته‌ی طاغوت و برنامه‌ریزی‌شده‌ی غربی‌ها آدمهایی مثل حسن باقری به وجود آمدند، شهید برجسته‌ی والامقامی که دانشجوی همین دانشکده‌ی حقوق دانشگاه تهران بود؛ یا چند نفر از این شهدای هسته‌ای دانشجوهای آن روزند؛ بسیاری از شهدای دفاع مقدّس، آن سرداران و برجسته‌ها و مانند اینها، دانشجوهای دانشگاه‌های قبل از انقلابند. بنابراین، در این هدف دین‌زدایی، به طور کامل موفّق نشدند، لکن بالاخره هر کاری که میتوانستند انجام دادند و خاطره‌های تلخی وجود دارد که حالا بعضی‌هایش اصلاً گفتنی نیست، بعضی‌هایش هم مناسب این جلسه و این وقت کوتاه ما نیست.
    2- لزوم انقلاب در دانشگاه
    انقلاب برای دانشگاه چه کار کرد ؟
    کار بزرگی که انقلاب برای دانشگاه کرد عبارت بود از: هویّت‌بخشی به دانشگاه، به تبعِ هویّت‌بخشی به ملّت ایران. انقلاب به ملّت احساس هویّت داد، آرمان داد، احساس شخصیّت و استقلال داد، افق دید روشن داد؛ اینها کارهایی بوده که انقلاب برای ملّت ایران انجام داد. طبعاً وقتی که [نسبت] به ملّت یک حرکت ملّی، هویّت‌سازی ملّی، آرمان‌سازی ملّی انجام میگیرد، آن که بیشترین بهره را میبرد، جوان دانشگاهی و جوان دانشجو است، با احساساتی که دارد، با آگاهی‌هایی که دارد، با طهارت و پاکیزگی‌ای که دارد. دانشگاه احساس هویّت کرد .
    نتیجه احساس هویت جدیددانشگاه
    این احساس هویّت منتهی شد به اینکه دانشگاه و دانشجو‌جماعت در مقابل قدرتهای غربی، احساس ضعف و احساس حقارت نکنند؛ درست نقطه‌ی مقابل‌ آن چیزی که قبل از انقلاب بود؛ یعنی دانشجوی دانشگاه تهران با اینکه میدانست که آن کسانی که آمده‌اند سنگربندی کرده‌اند در این دانشگاه، از سفارت شوروی دارند کمک میگیرند و متّکی به سیاستهای شوروی‌اند، با کمال قدرت رفت با اینها مواجه شد، مقابل شد و دانشگاه تهران را پاکسازی کرد. یا آن دانشجویانی که رفتند سفارت آمریکا را به ‌عنوان مرکز توطئه‌ی علیه نظام اسلامی تسخیر کردند، میفهمیدند دارند چه کار میکنند؛ اینها با قدرت آمریکا داشتند پنجه‌در‌پنجه می‌افکندند. احساس ضعف نکردند، احساس قدرت کردند؛ این همان هویّت است؛ این همان احساس هویّت است، احساس استقلال است، احساس شخصیّت است؛ این به دانشگاه داده شد. انقلاب توانست یک حرکت صحیح و محکم و مورد تحسینی را نسبت به دانشگاه انجام بدهد در مقابل جریان ضدّانقلاب؛ به دانشگاه هویّت داد، به دانشگاه شخصیّت داد.
    آثار هویت جدید دانشگاه در دانشجو

    بعد از این هویت یابی جدیددانشجوها به نظرم بیشترین کسانی بودند که در سپاه عضویّت پیدا کردند؛ یعنی در آن اوّل کار دانشجوها آمدند عضو سپاه شدند. سپاه آن روز به ‌عنوان یک مرکز اقتدار ملّی و انقلابی به حساب می‌آمد که درست هم بود و هست. میرفتند عضو میشدند و آماده بودند؛ یعنی کسی که میرفت در سپاه، معنایش این بود که ما آماده‌ایم برای مقابله، مبارزه، ایستادگی در مقابل قدرتهای بزرگ دنیا؛ این هویّت‌بخشی به دانشگاه بود. احساس استقلال بود، تحقیر قدرتهای درجه‌ی یک دنیا بود.آن روز دانشجوی جوان، شیرینی احساس استقلال را درک میکرد؛ یک عدّه‌ای از دانشجوها همان وقت رفتند با مجموعه‌ای در قم هماهنگ شدند، جلسات مفصّلی تشکیل دادند برای ترتیب دادن کتابهای مربوط به علوم انسانی که البتّه خیلی موفّق نبود امّا جرئت میخواست این کار؛ این کار را کردند؛ اساتید تهران و تعدادی دانشجو و تعدادی از متفکّرین اسلامی در قم یک مجموعه‌ی مفصّلی کتاب تهیّه کردند. کارهای این‌ جوری انجام گرفت در آن اوّل کار. بعد هم که در دانشگاه‌های کشور انجمنهای اسلامی تشکیل شد، بعد بسیج دانشجویان و بسیج اساتید تشکیل شد که اینها پرچمهای انقلاب بودند؛ انجمنهای اسلامی، به معنای واقعی کلمه آن روز پرچمهای انقلاب محسوب میشدند؛ و بحثهای خوبی هم میشد، بحثهای عمیقی میشد.
    موفقیت نسبی انقلاب در متحول کردن دانشگاه
    بنابراین در وهله‌ی اوّل، انقلاب در چالش مربوط به دانشگاه به موفّقیّتهای بزرگی دست پیدا کرد. نمیگوییم دانشگاه را بکلّی تبدیل کرد به یک دانشگاهِ مورد نظر انقلاب و اسلام؛ نه، چنین ادّعایی را هیچ کس ندارد، ، این گام اوّل بود لکن معنایش این نبود که رویارویی تمام شده باشد؛ نخیر، یعنی این جور نبود که حالا با این موفّقیّت جریان انقلابی، جریان ضدّانقلاب عقب نشسته باشد و از دانشگاه دست کشیده باشد و چالش تمام شده باشد؛ نه، این جوری نبود. چالش ادامه داشت، رویارویی ادامه داشت، و لذا در طول این سالهای متمادی ــ [این] چند دهه ــ افت و خیزهایی وجود داشته، فراز و فرودهایی در دانشگاه وجود داشته ؛
    امروز جمهوری اسلامی، میتواند به دانشگاهش افتخار کند؛
    چرا دانشجوی امروز شیرینی استقلال را حس نمی کند؟
    امروز شماها از استقلال چندان احساس شیرینی نمیکنید؛ چون شما همه‌ی عمرتان را در یک کشوری زندگی کرده‌اید که شاید یکی از مستقل‌ترین کشورها از لحاظ سیاست بوده؛ یعنی [عدم] پیروی و تبعیّت [از قدرتهای بزرگ]. آن ذلّت دنباله‌رَوی را شماها اصلاً نچشیدید، حس نکردید، لذا استقلال را شما جوانهای امروز خیلی نمیدانید؛ جوان آن روز چرا، حس میکرد. حالا امثال ماها که در میدان مبارزه بودیم که خیلی حس میکردیم؛ جوانهای دانشجو هم میفهمیدند، میدیدند رفتارهای دربار و دولت و مسئولین و مانند اینها در مقابل آمریکا یک ‌جور، در مقابل اروپا یک‌ جور؛ اینها را میدیدند دیگر؛ آن ذلّت را دیده بودند، لذا احساس استقلال را واقعاً به ‌عنوان یک پدیده‌ی شیرین میپذیرفتند.
    تفاوت دانشگاه امروز با قبل از اتقلاب

    دانشگاهِ امروز با دانشگاهِ اوّل انقلاب واقعاً قابل مقایسه نیست.
    از لحاظ تعداد دانشجو؛ آن روز تعداد دانشجوهای همه‌ی دانشگاه‌های کشور حدود ۱۵۰ هزار نفر بودند، امروز تعداد دانشجو میلیونی است؛ حالا غیر از تحصیل‌کرده‌ها و فارغ‌التّحصیل‌ها، دانشجوی بالفعل چند میلیون [نفر] هستند. از این جهتِ کمّیّت واقعاً قابل مقایسه نیست؛ دانشگاه‌های دولتی و غیردولتی.

    از لحاظ استاد؛ [طبق] آن گزارشی که آن روز به ما میدادند، همه‌ی اساتید دانشگاه‌های تهران در اوّل انقلاب حدود پنج هزار نفر بودند؛ امروز ده‌ها هزار استاد داریم که در بین اینها اساتید برجسته‌ای وجود دارند، اساتید نخبه‌ی برجسته‌ای وجود دارند؛ یعنی واقعاً افتخارآمیز است تعداد استاد مثل تعداد دانشجو.

    پیشرفت علمی چشمگیر؛ آن روز ما از لحاظ کار علمی واقعاً هیچ چیز افتخارآمیزی در دانشگاه نداشتیم؛ امروز به فضل الهی، به توفیق الهی کارهای علمی چشمگیر و بزرگی در دانشگاه انجام گرفته و باز هم دارد به وسیله‌ی اساتید، به وسیله‌ی کارگاه‌های آموزشی، به وسیله‌ی دانشجوهای نخبه انجام میگیرد.

    تربیت نخبگان برجسته؛ ما امروز خیلی نخبه در کشور داریم. حالا یک عدّه‌ای از کشور میروند، یک عدّه‌ هم عزا میگیرند که [آنها] از کشور رفتند؛ خب بله، ما دوست داریم که نخبه‌ها در کشور بمانند امّا آن تعدادی که از نخبه‌ها در کشور هستند، چندین برابر آن کسانی هستند که رفته‌اند؛ خوشبختانه دانشگاه‌های ما از این جهات خیلی خوب است.

    حضور دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها در مدیریّتهای دولتی؛ این خیلی مهم است. ما مدیران خوبی داشته‌ایم در دوره‌های مختلف؛ الان هم که هستند؛ الان کسانی که هنوز به تعبیر عامیانه دهنشان بوی شیر دانشگاه را میدهد، در دولت و در مجلس و امثال اینها حضور دارند؛ این یکی از افتخارات دانشگاه کشور است.

    وجود نمودارهای اسلامی و دینی ممتاز؛ حضور دین در دانشگاه‌های کشور یک حضور کاملاً برجسته و نمودار و شوق‌انگیز و بی‌نظیر است؛ قطعاً در دنیای اسلام، ما این همه جوان اهل تعبّد، اهل اعتکاف، اهل نماز مستحبّی، اهل نماز جماعت، اهل دعا، اهل احیاء و قرآن سر گرفتن در دانشگاه‌ها نداریم؛ در هیچ جای دنیای اسلام چنین چیزی وجود ندارد و در اینجا بحمدالله هست.
    این به معنای آن نیست که دانشگاهِ امروز همان دانشگاهی است که انقلاب میخواسته؛ نه، امّا همین دانشگاه ، دانشگاهی است که میتوان به آن به معنای واقعی کلمه افتخار کرد.
    مهمترین دغدغه های امروز دانشجو
    چرادانشجوی امروز باید دغدغه‌ی دانشگاه را داشته ؟

    1-برای اینکه آن جریان وابسته‌ی واپسگرای ضدّانقلاب که با ریشه‌های خارجی ارتباط داشت و آن ریشه‌ها هنوز وجود دارد و دارد از عوامل داخلی خود حمایت میکند. وازسیاستهای استعماری غربی دست برنداشته‌اند؛ وآن سیاست نواستعماری که مختصری درباره‌اش گفتم، همچنان پابرجا است و دارد کار میکند؛ اتاقهای اندیشه‌ورز و به قول خودشان «اتاق فکر» دارند فکر میکنند، بودجه میگذارند، کار میکنند روی دانشگاه ما؛ بنابراین باید دغدغه داشت؛ هنوز چالش وجود دارد.

    2- این دانشگاه و تأثیرگذاری این دانشگاه بر روی کشور و بر مسائل کشور را مقایسه کنید با تأثیرگذاری دانشگاه‌های ۱۵۰ هزار نفری اوّل انقلاب؛ خب این تأثیرگذاری بمراتب بیشتر است. بنابراین اگر دشمن بتواند تخریب کند در درون دانشگاه، آثارش و مضرّاتش و خسارتهایش چندین برابر اوّل انقلاب خواهد بود؛ برای خاطر اینکه دانشگاه وسیع است، بزرگ است، جوانهای زیادی دارد، حرّاف دارد، فعّال دانشجویی دارد، هنرمند دارد، و از این قبیل. پس بنابراین باید حالا دغدغه داشته باشیم.

    دغدغه‌ی چه چیزی از دانشگاه راداشته باشیم؟ در درجه‌ی اوّل، هویّت‌زدایی از دانشگاه و آرمان‌زدایی از دانشگاه است؛ آن چیزی که در درجه‌ی اوّل باید دغدغه‌اش را داشت و برایش نگران بود ؛هویّت‌زدایی یعنی اینکه: مبانی اندیشه‌ای و رویکردهای تاریخی و ملّی یک کشور تحقیر بشود، گذشته‌ی یک کشور تحقیر بشود، گذشته‌ی انقلاب تحقیر بشود، کارهای بزرگی که انجام گرفته کوچک‌نمایی بشود؛ و البتّه عیوبی وجود دارد و این عیوب هم ده برابر بزرگ‌نمایی بشود؛ هویّت‌زدایی یعنی این. آن وقت به جای این هویّت، منظومه‌ی فکری غرب جایگزین بشود؛ که یک نمونه‌اش همین سند ۲۰۳۰ آمریکایی‌ها است که این، مظهر سلطه‌ی نواستعماری غربی در زمان ما است؛ میراث عظیم اندیشه و فرهنگ در کشور احیا شد؛ این بایستی محو بشود یا کم‌رنگ بشود؛ [هدف دشمن] این است. امروز ما ده‌ها میلیون جوانی داریم در کشور که اینها آماده‌ی صعود به قلّه‌هایند، اینها بایستی از کار بیفتند، مأیوس بشوند، به قلّه‌ها پشت کنند، راه رفته را قدرناشناسی کنند، نَفَسهای سرد و مسموم در شیپور ناامیدی بزنند و مجموعه‌ی جوان را ناامید کنند. امروز این کار دارد انجام میگیرد؛ باید در مقابل اینها ایستاد؛ آرمان‌زدایی [هم] یعنی بی‌تفاوت کردن افراد نسبت به فقر و فساد و تبعیض؛ بی‌تفاوت شدن نسبت به سلطه‌ی فرهنگ غربی، کم‌انگیزه شدن درباره‌ی شاخصهای انقلاب اسلامی که این شاخصها دنیا را تکان داده، مقاومت کشورها را برانگیخته؛ مثل شاخص ایستادگی در برابر ظلم، شاخص زیر بار زورگویی نرفتن، شاخص باج‌ ندادن؛ اینها شاخصهای انقلاب اسلامی است، اینها شاخصهای ایران اسلامی است، اینها دنیا را و کشورهای اسلامی را تکان داده، ملّتها را متوجّه ایران کرده. دنیا را این شاخصها تکان داده، آن وقت [میخواهند] این شاخصها را در داخل کشور کمرنگ کنند و [افراد را] نسبت به آنها بی‌انگیزه کنند. شاخص بازگشت به اسلام ناب و ردّ تحجّر و واپسگرایی، شاخص ایستادگی در قضیّه‌ی فلسطین
    خب اینها دغدغه‌های اصلی است؛ یعنی این دغدغه را باید داشت. [امّا] امروز این دغدغه بیشتر است؛ چرا؟ چون امروز جهان در آستانه‌ی یک نظم جدید است؛ یک نظم بین‌المللی جدید در پیش است برای دنیا، این جنگ اوکراین را به نظر من باید یک مقداری با یک دید عمیق‌تری نگاه کرد؛ این جنگ صرفاً یک حمله‌ی نظامی به یک کشور نیست. ریشه‌های این حرکتی که امروز انسان دارد در اروپا مشاهده میکند، ریشه‌های عمیقی است و آینده‌های پیچیده و دشواری را انسان حدس میزند که وجود داشته باشد.

    کشور ایران اسلامیِ ما وظیفه دارد جوری در این نظم جدید حضور پیدا کند ــ حضور سخت‌افزاری و حضور نرم‌افزاری ــ که بتواند امنیّت کشور را، و منافع کشور را و ملّت را تأمین کند، در حاشیه نماند، عقب نماند. در تشکیل نظم جدید جهانی، بیشترین مسئولیّت به عهده‌ی کیست؟ صفوف مقدّم چه کسانی هستند؟ دانشجوها، دانشگاهیان؛ یعنی شماها باید جلوتر از همه باشید؛ شماها بایستی تأثیرگذارترین قشرها باشید. 6/2/1401
    براساس آنچه رهبر معظم انقلاب فرمودند ؛ دغدغه اصلی دانشجویان باید صیانت از هویت انقلابی دانشگاه ونقش آن در نخبه پروری وتربیت نیروی انسانی تراز انقلاب برای اداره کشور ومقابله با تلاشهای جریان واپسگرا و ضد انقلاب در منحرف کردن مسیر دانشگاه از جاده انقلاب وتلاش در جهت حفاظت از شاخصهای انقلاب اسلامی در داخل و خارج از کشور و امیدوار بودن و امید دادن به جامعه نسبت به آینده درخشان انقلاب اسلامی است .

    برچسب ها حمیدرضا ترقی

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *