نخست نیوز – ایشان بعد از قیام ۱۵ خرداد و در اوج خفقان رژیم طاغوت، بهاتفاق آقای هاشمی رفسنجانی و شهید باهنر نشریه مخفی و انقلابی بعثت را منتشر می کردند و پس از آن تقریبا به تنهایی نشریه مخفی انتقام را با سمت و سوی مبارزه با استبداد و استکبار منتشر کردند. سراسر نشریه انتقام روشنگری شجاعانه درباره جنایات رژیم ستمشاهی بود.” این فرازی است از یادداشت اهل قلمی که به دفاع از مرحوم آیت الله مصباح یزدی پرداخته و شان انقلابی او را ستوده است. جملاتی چند هم در تبیین این کسوت انقلابیگری، بر صفحه کاغذ نشانده است و به این جمله هم تار و پود مطلب خود را محکم کرده است که “لازم میدانم بپرسم که جنابعالی با کدام توشه علمی و دانش و مطالعه تاریخی در پی نقد حضرت آیت الله مصباح هستید؟! ” و این جمله؛ ” شما چگونه به خودتان اجازه میدهید اذعان و تاکید صدها عالم دین شناس و فرهیخته را که جایگاه برجسته علمی و انقلابی حضرت ایشان را ستودهاند، نادیده بگیرید و نظر خودتان را که می دانید به لحاظ علمی و اسلام شناسی با آنان حتی قابل مقایسه هم نیست از نظر آنها برتر بدانید؟! ” گزاره های مطرح شده قابل تامل است اما جای این پرسش را از جنابِ صاحب قلم، باز می کند که چرا جناب ایشان در برابر فراوانی توهین های غیراخلاقی، به مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی- که اینجا نامش را وام گرفته تا شناسنامه انقلابی مرحوم مصباح را مهُر کند- چنین پا به میدان نگذاشته و قلم بر صفحه نچرخانده است؟ قطعا در سابقه انقلابیگری مرحوم هاشمی و شان فرماندهی ایشان بر دفاع مقدس، هیچ کس تردید نمی تواند داشته باشد پس چرا وقتی برخی از هم اندیشان ایشان، خاک بر چهره ایشان می پاشند، چشم ها را پشت پلک و قلم را در نیام می گذارد؟ نمی گویم که هاشمی را نباید نقد کرد که به گستره بامش، برف نشسته و جای نقد دارد چنانکه حضرت آقای مصباح هم باید نقد شود اما نقد با توهین و تخریب فرق می کند که ایشان بهتر از هرکس می دانند. اگر همچنان بر طریق جوانمردی پای می فشارند_ که در موضوع دفاع از مرحوم مصباح چنین نگاهی دارند_ منتظریم تا رشک قلم توانای شان را در دفاع _ ولو منتقدانه _ از هاشمی و دیگر رهبران مظلوم انقلاب و دفاع مقدس، هم، بخوانیم!
دیدگاهتان را بنویسید