به گزارش نخست نیوز,
دکتر مهدی یاراحمدی خراسانی_ اگر مراتب اندیشیدن شما در مسیر فلاح و صلاح باشد به دنبال آن گفتار و رفتار نیز در همین مسیر شکل میگیرد و جریان مییابد و درصورتیکه عکس این اتفاق رخ دهد و انسان به گناه یا رفتاری ناشایست بیاندیشد ممکن است تصمیمهایی بگیرد یا اقدامهایی انجام دهد که با سرشت ذاتی و طبیعت پاک آدمی منافات دارد. چنانچه حضرت علی(ع) فرمود : «اندیشه کردن در خوبیها، انگیزهی به کار بستن آنها میشود.»
انجام دادن هر عملی دستورات، آداب و مقدماتی دارد که سرچشمه تمامی آنها روح انسان است که از «تصور، تفکر، شناخت و تصدیق» آغاز میشود با ظهور و بروز «انگیزه» ادامه پیدا میکند و به «قصد، عزم و اراده» منتهی شود.
سپس بهوسیله جسم به مرحله «عمل و اجرا» درمیآید. تحقق هر مرحله، نور یا تاریکی متناسب با ماهیت اقدام موردنظر و پیشرفت بهسوی انجام آن را دارد. برای همین در آموزههای دینی بسیار به فرزندان آدم برای حفظ چهارچوبهای اخلاقی و انسانی در جریان تصورات و تفکرات روزانه توصیههای فراوانی میشود. امیرالمومنین علیهالسلام در همین رابطه میفرمایند : «مَن کَثُرَ فِکرُهُ فِی المَعاصِی دَعَتهُ إلَیه؛ آنکه در گناهان، بسیار اندیشه کند، [این کار] او را به گناه مى کشانَد .» یا در حدیث دیگری نقل شده است «فکر کردن به گناه نیمی از مسیر گناه است». انسان موجودی دو بُعدی است. نیمی از وجودش جسم او و مادی است و نیمه دیگرش روح و آن غیرمادی است.
هر یک از آنها حرکت و فعلوانفعالاتی دارند و برای بقا و حیات خویش نیازمند غذا هستند. حیات روح به زدودن غبار و زنگارهایی است که از گناه و معصیت بر آیینه وجودش مینشیند و تکامل او در تزکیه و گرایش به معنویت و ارتباط باخدا است . اوج کمال روح آدمی در وصال به ربوبیت و ربّی و ربّانی شدن آن است. چنانکه آلوده گشتن روح به گناه و معصیت ، آن را بهسوی فنا و نیستی سوق میدهد . یکی از مهمترین مراتب دستیابی به کمال تلاش در جهت ایجاد «ذهن و ضمیر» و به دنبال آن «اندیشه سالم» است . اهمیت تفکر و تعقل در زندگی آدمی تا بدان جاست که از آن بهعنوان وجه تمایز اصلی انسان و سایر موجودات زنده نام میبرند. بهبیاندیگر چیزی که انسان را از سایر موجودات متمایز میسازد توانایی عظیم قدرت تفکر و تعقل اوست. حال اگر این توانایی در مسیر سالم و مفید باشد سبب شکوفایی انسان و آبادانی جامعه خواهد شد و در غیر این صورت صاحبان تفکر بیمار خود و جامعه را به انحراف و تباهی میکشانند . تفکر انسان ازلحاظ منطقی دو عنصر مهم دارد. عنصر اول «موارد تفکر» است که شامل دانستههایی است که انسان از قبل آموخته و میخواهد توسط آنها به مطالب جدیدی دست یابد و عنصر دوم «چگونگی یا شکل تفکر» است که بیانگر چینش و نظمی است که متفکر به دانستههای قبلی خود میدهد تا بهطور صحیح به نتیجهای که در نظر دارد برسد . برای دستیابی به این فکر و خیال سالم باید ابتدا عناصر تفکر را بشناسیم و در ارتباط با ورودی آنچه از طریق حواس وارد ذهن ما میشوند و موارد تفکر ما را شکل میدهند کنترل لازم به عملآوریم. این امکان وجود ندارد که ورودی فکر بهوسیله چشم ، گوش و سایر جوارح بدن از صبح تا شب آلوده ، گناه و نامطلوب باشد و در طول روز نیز کمابیش به آنها فکر کنیم و نهایتا رفتاری معقول، اخلاقی و شرعی داشته باشیم. اگر آدمی اراده بر رفتار سالم دارد شرط تحقق آن مراقبت از ورودیهای ذهن و همچنین تلاش و تمرین در جهت دستیابی به تفکر و تعقل سالم است . انسان باید در خیال خود به نیکیها و پاکیها بیاندیشد تا بتواند در گفتار و رفتار خود به شایستگی و پاکیزگی و کمال روح دست یابد .
دیدگاهتان را بنویسید