نخست نیوز، نقشآفرینی محیطی دانشآموختگان آن مجموعه بهعنوان بروندادهای یک سیستم است و این موضوع هم از حیث تحلیل و سنجش کمی و کیفی کارآمدی سیستم ازسوی ناظرین و متولیان آن مجموعه و درعینحال ازسوی مرتبطین با آن سیستم در قالبهای دانشپذیران یا دانش آموختگان و یا جامعه تأثیرپذیر از دانشآموختگان حائز اهمیت میباشد. برایاینکه بتوانیم کارآمدی اجتماعی و به عبارتی محلهای بهکارگیری و کارکرد دانش آموختگان حوزههای علمیه و یا هر نظام آموزشی را بشناسیم، نخست باید به ماهیت آن نظام آموزشی توجه و اشارهای شود؛ ازاینرو باید گفت، نظام آموزشی حوزه، صرفاً یک نظام آموزشی داده محور و انتقال دادههای آموزشی محض و در نتیجه صدور یک گواهی دال بر تخصص در یک حوزه دانشی با مراتب مختلف کارشناسی، کارشناسی ارشد یا دکترا نیست، بلکه آنچه از ماهیت و بسترهای تاریخی شکلگیری این مدل آموزشی میتوان به دست آورد، این است که حوزههای علمیه در معنای عام خود، یعنی برادران و خواهران یک نظام آموزشی ماموریت محور هستند. به اینکه دانشآموخته میبایستی در کنار کسب دادههای علمی، هنر بکارگیری عملی آن در قالبهای مختلف اجتماعی، تبلیغی و کنشگری در سطح جامعه نیز دستیابی پیدا کند؛ زیرا که در حقیقت با اتمام دوره آموزشی، شاهد شروع دوره انجام مأموریتهای متناسب با حوزههای دانشی هستیم و شاید بههمین علت است که میبایستی گفت که ما نمیتوانیم در حوزه علمیه، سخن از فارغالتحصیلی به میان بیاوریم؛ چون طلبه پس از اتمام دورههای آموزشی محض، تازه وارد حوزه دانش پذیری عملی مبتنی بر تجارت مأموریتی خود خواهد شد. بهطورکلی باید گفت، برای دانش آموختگان حوزههای علمیه، 2 حوزه مأموریتی قابل فرض است؛ اول، حوزه مأموریتهای اجتماعی که در حقیقت همان پذیرش و ایفای نقشهای اجتماعی در قالب کنشگران اجتماعی بهصورت کارگزاران نظام سیاسی اسلام است؛ در این بخش باید گفت که همه حوزههای اشتغالی ای که به نوعی مرتبط با حوزه علوم اسلامی_انسانی است، محلی برای اشتغال دانشآموختگان حوزوی قابل ترسیم و تصور و حتی در قوانین استخدامی و جذب، مدون شدهاست؛ مانند حوزههای آموزشی در نظام آموزشی و پرورشی و نظام آموزش عالی در گروه معارف و گروههای تخصصی و حتی مدارس علمیه، حوزه قضایی در قالب قضاوت و وکالت و دفترداری، سازمانهای اداری-سیاسی و بخشهایی از سازمانهای نظامی آماده پذیرش از این دانشآموختگان میباشد. دوم حوزه مأموریت تمدنی که محل مأموریت اصلی و ذاتی هر طلبه میباشد؛ در این بخش وظیفه یک طلبه و دانش آموخته حوزه علمیه، «تولید، تبیین و تثبیت» اندیشههای تمدنی مورد نیاز جامعه در بستر زمان مطابق با متون و آموزههای دینی مندرج در تراث فقهی میباشد، که به یقین این نقش دارای اثری ماندگار برای حوزهها و دانش آموختگان آن خواهد بود و حتی طلبهای میتواند در مأموریت اجتماعی خود موفق باشد که در هویت رفتاری خود به این حوزه مأموریتی، نگاه و توجه داشته باشد. در جمعبندی باید گفت که هر طلبه، اگر در مسیر درس خواندن خود به هویت طلبگی در قالب شخصی و سازمانی، توجه و اهتمام لازم را داشته باشد، به یقین حوزه، فعالیت اجتماعی و شغلی خوبی را در آینده، پیش روی خود خواهد داشت.
دیدگاهتان را بنویسید