ایام انتخابات یکی از نقاط عطفی است که فرصت میدهد تا افراد، گروهها و جریانهای سیاسی را بهتر بشناسیم. در این مدت موقعیتی فراهم میشود که بتوان یک فرد یا جریان را بهتر از قبل شناخت. به طور مثال بر اساس اطرافیان یک نامزد انتخاباتی یا بر اساس گفتهها، وعدهها، اقدامات، ترکیب ستاد انتخاباتی و حتی فعالیت رسانهای او میتوان به فهم جدیدی از وی رسید.
اینکه یک نامزد انتخاباتی در تلاش است تا خود را ثابت و تواناییهایش را به مردم معرفی کند یا اینکه برای تخریب رقبای خود بکوشد قطعا در شناخت ما از او اثرگذار است.
متاسفانه در این فصل یک اتفاق دیگر هم میافتد که منجر به درنوردیده شدن مرزهای اخلاقی میشود، زیرا برخی رقابت انتخاباتی را «داستان مرگ و زندگی» تعریف میکنند و بنابراین همه حیثیت خود را به آن گره زده و حرامها را حلال میکنند.
وقتی انتخابات را برای خود حیثیتی میکنند و پایان دنیایش میخوانند، برای موفقیت در آن، دروغ میگویند، تهمت میزنند، تخریب میکنند و…. این دسته افراد به این فکر نمیکنند که بعد از انتخابات باید در چشم این مردم و حتی رقبا نگاه کنند، احیانا باید در کنار همین رقبا کار کرده و کشور را اداره کنند.
آنچه که اهمیت دارد این است که در آستانه انتخابات مراقب نگاه و رفتار خود باشیم و تصور نکنیم که مجاز به انجام هر کاری هستیم.
در این میان نقش دستگاه قضایی نیز بسیار پررنگ و قابل توجه است. انتظار میرود که دستگاه قضایی فعالانهتر عمل کند تا هر فرد بیشناسنامهای در فضای مجازی نتواند ادعایی را مطرح کرده و حاشیهسازی کند. به عبارت دیگر دادستان باید از هر فرد مدعی بخواهد که دلایل و اسناد خود را ارایه کرده و پاسخگو باشد.
برخورد قضایی الزاما بد نیست و نظارت به این شکل مانع از آن خواهد شد که در آستانه انتخابات یک نفر با یک ادعا علیه دیگری شخصیتی فردی و اجتماعی او را منکوب کند. به هر حال ممکن است که این فرد مدعی تحریک شده باشد، ممکن است پول گرفته باشد، حتی ممکن است که راست بگوید، اما اغراق کند. در نتیجه هر کدام از این مسایل هم که باشد بیان مسایلی شبیه آنچه اخیرا علیه یکی از فعالان سیاسی مطرح شد، موجب از بین رفتن آبروی افراد است.
دیدگاهتان را بنویسید