به گزارش نخست نیوز ،
دکتر مهدی یاراحمدی خراسانی
کمی به اطراف خود با دقت نگاه کنید
نسلی که جوانی سختی داشت، حالا قرار است وارد میان سالی و بعد کهنسالی شود؛ شاید بازهم همان قدر سخت. اگر برای فردای کشور که با جامعه بزرگ سالمند رو به رو هستیم، تدبیر و برنامه ریزی لازم صورت نگیرد، با چالش بزرگی مواجه خواهیم شد. چندی قبل بانک جهانی در گزارشی ضمن هشدار درباره سرعت زیاد پیر شدن جمعیت در ایران اعلام کرد: ایران ، هند ، سنگاپور و تایلند با حفظ روند فعلی، در آینده نزدیک با پیری شدید جمعیتی مواجه خواهند شد. بر اساس پیشبینی بانک جهانی ، نمره ایران در شاخص وابستگی سالخوردگی تا سال ۲۰۵۰ پنج برابر خواهد شد. این بدان معناست که نسبت جمعیت غیرفعال ایران به جمعیت فعال در ۳۸ سال آینده پنج برابر میشود. زمانی که نمره کشوری در این شاخص خیلی زیاد باشد ، یعنی اینکه جمعیت فعال کشور برای تامین نیازهای افراد سال خورده باید بار زیادی را تحمل کند.
بار تکفل
در بستر تغییرات جمعیتی، مرحلهای از تحولات در کشور از سال ۱۳۸۵ آغازشده است که جمعیت شناسان، آن را «پنجره جمعیتی» و «هدیه جمعیتی» مینامند. این وضعیت که از آن با نام «دوران طلایی جمعیت» نیز نامبرده میشود، تا سال ۱۴۳۰ طول میکشد. در این دوران نسبت جمعیت در سنین فعالیت، افزایش مییابد و به حداکثر خود یعنی بالای ۷۰ درصد میرسد. مکانیسمهای ترکیبی و رفتاری پنجره جمعیتی نظیر افزایش عرضه نیروی کار، افزایش مشارکت زنان، کاهش نسبتهای وابستگی (بار تکفل)، تعامل تغییرات ساختار سنی جمعیت با چرخه زندگی اقتصادی تولید و مصرف، افزایش قدرت پساندازها و سرمایهگذاری، بهبود و توسعه سرمایه انسانی، افزایش کیفیت جمعیت و…، فرصت طلایی و ظرفیتهای زیادی برای اثرگذاری مثبت بر رشد و توسعه اقتصادی فراهم میکند؛ البته این وضعیت بهطور خودکار عمل نمیکند و بهرهبرداری از آن، مستلزم بستر مناسب اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است.
تسهیل خدمات و حفظ کرامت سالمندان
در هر کشوری جمعیت جوان ، خلاق ، سالم ، بانشاط و تحصیلکرده ، عامل اساسی توسعه و پیشرفت محسوب میشود. اما سالخوردگان و بازنشستگان سایه سر و چراغ معرفت و برکت زندگی هستند . باید برای آنها فکری کرد و برای مردمان کشوری که جمعیتی عظیم از آن در این مسیر قرار دارند در توسعه زیرساختها و ارکان حمایتی اندیشهای راهبردی داشت. این جمله بدان معناست که برای حضور سالمندان در جامعه و شهر شرایط باید بهگونهای مهیا شود تا کرامت آنها حفظ و امکان دسترسی آنان به کلیه خدمات تسهیل شود. عمدهی این خدمات در حوزههای سلامت و درمان، ترافیک و شهرسازی، بیمه و حمایت اجتماعی، اشتغال محدود و متناسب، دسترسی آسان به نیازهای زندگی جاری و … میشود. سالمندان تجارب ارزشمندی دارند و باید با اخذ راهکار درست و اصولی و برنامههای نشاطآور، علاوه بر استفاده بهینه از ظرفیت آنان، از خمودگی این قشر نیز جلوگیری کرد.
بحران سالمندی
بحران سالمندی به معنای انباشت مجموعهای از آسیبهای اجتماعی، روانی و جمعیتی حول سالمندی است. با توجه به اینکه بر اساس پژوهشهای اجتماعی بخش قابلتوجهی از ایجاد یا تشدید بحران سالمندی ناشی از دست رفتن حمایت گرهای عاطفی و اجتماعی سالمند از جانب خانواده (موارد همچون مسایل مربوط به مراقبین، محدود شدن شبکه ارتباطی سالمند، بیفرزندی و کمفرزندی، رواج سالمند آزاری، دلسردی از وضعیت آتی حمایتهای خانوادگی، کاهش فرصت درگیری سالمند در روابط اجتماعی) است توسعه فرهنگی و اصلاح رفتار در این عرصه اهمیت فراوانی دارد. شاید مهمترین مساله موردنیاز در این امر آموزش خانوادهها تا حد امکان نسبت به چگونگی مواجهه با این قضیه است. خانوادهها باید بدانند که با بحث سالمندی چطور برخورد کرده و یا به چه نحو از سالمند خود صبورانه و مهربانانه نگهداری کنند. درهرصورت سالمندان مشکلات زیادی دارند که مهم ترین آن چالشهای سلامتی روحی و جسمی است.
مدلسازی بومی برای نگهداری از سالمندان تنها
در راس بحرانهای سالمندی در دو دههی آینده بحث «سالمندان تنها» است که در خانوادههایی با بعد خانوار کم زندگی میکنند. افزایش آمار طلاق بهعنوان آسیب اجتماعی شایع در دوران میانسالی و همچنین پدیده تکفرزندی در دوران میانسالی باعث میشود که ما در ۲۰ سال آینده سالمندان تنهای ناشی از تجرد قطعی و آسیب اجتماعی طلاق و فوت همسر را داشته باشیم و لازم است بحث بیمه مراقبت طولانیمدت از سالمندان و مدلسازی بومی برای نگهداری از سالمندان تنها در درون اجتماع مبتنی بر خدمات داوطلبانه و سرویسهای در منزل برای سالمندان تنها فراهم شود. همچنین سمنهای سالمندی را در محلات به وجود آوریم تا بتوانیم با این پدیده بحرانی مواجه شویم.
چهره سالمندی در کشور و تکالیف پیش رو
چهره سالمندی که از حدود ۱۰ سال آینده در کشور مشاهده خواهیم کرد و روزهایی که متولدین دهه ۵۰ به ۶۰ سالگی برسند، شباهتی با چهره سالمندی که امروز مشاهده میکنیم ندارد و بحثهایی چون امید به زندگی، مسایل اقتصادی سالمندان، عدم وجود مراکز رفاهی مخصوص سالمندان، بیمه سالمندی، تامین مسکن، خدماتدهی به سالمندان، بهداشت و درمان این اقشار و غیره موضوعات مهمی است که برای تکتک آنها نیاز به طرح و برنامه و زیرساخت است. بحران سالمندی پیش روی کشور، احتیاج به عزم ملی و حاکمیتی دارد. نمیتوانیم دست روی دست بگذاریم و بگوییم «چو فردا شود فکر فردا کنیم». از هماکنون این مهم نیاز به تدبیر و چارهاندیشی و تأمین زیرساختهای اساسی دارد در غیر این صورت کشور با بحرانی جدی و آسیبزا مواجه خواهد شد. لذا دولت باید در برنامه هفتم توسعه با همکاری مجلس شورای اسلامی به بازآرایی ساختاری و سیاستگذاری در عرصه سالمندی اقدام کند.
دیدگاهتان را بنویسید