خبرگزاری نخست نیوز فرهنگ و اندیشه: «کاهن معبد جینجا» عنوان سفرنامهای است از وحید یامینپور که پیشتر از این با کتابهای «نخل و نارنج» و «اتداد» در بین مخاطبان به عنوان نویسنده روایتهای داستانی شناخته شد؛ هر چند که در عرصۀ سیاست مشهورتر است و کتابهایی مانند «هجوم پنهان» (چیستی اثرگذاری تمدن غرب بر تمدن اسلامی) و «اینجا فتنهای رخ دادهاست» را هم در آن حوزه قلم زده است…. او اینبار به سراغ سفرنامه نویسی رفته و دنیای ژاپنیهایِ محکوم به سرعت را در مقابل ایرانیهای سنتی قرار داده و دست به مقایسه زده است.
به مناسبت بیست هزارتایی شدن این کتاب در پنجمین ماه انتشارش، یادداشت معرفی آن را به قلم زینب آزاد میخوانیم.
هرکس بنا به سلیقه و طبعش، سفرکردن را انتخاب میکند. سفر برای آنهایی که کولهای بر دوش دارند، فقط اراده میخواهد و بس. اصلاً میشود سفرکردن را از خانۀ خودتان شروع کنید و لازم نیست که خود را درگیر هزینههای گزاف کنید. کافی است یکی از هزاران سفرنامۀ نوشتهشده را بردارید و ظرف مدت کوتاهی، آن شهر یا کشور را بگردید. برای این سیر و سفر، کافی است روی مبل خانهتان بنشینید و از سفرنامهخوانی، با اشاره به جزئیات و کنایات ادبی و تاریخی لذت ببرید.
اصولاً سفرنامهها اندکی دخل و تصرف تفکری یا اعتقادی نویسنده را با خود به همراه دارند؛ اما در کیفیت ماجرا تأثیر آنچنانی نمیگذارند. در این حالت است که به دو دسته تقسیم میشوند: توصیفی و تحلیلی. از من میشنوید، سراغ تحلیلی نروید؛ چون درگیر تحلیل و بررسیهای نویسنده میشوید و سفرنامه کلاً طعم گس استدلال به خودش میگیرد. در عوض، توصیفیاش را با جان و دل بخوانید و سفرنرفته، دنیاگَرد شوید.
کاهن معبد جینجا از آن سفرنامههایی است که نهتنها شما را در ژاپن ۲۰۱۷ میچرخاند و از وجنات و سکنات ژاپنیها برایتان تصویرسازی میکند، بلکه دستتان را میگیرد و به ژاپن ۱۹۴۵ میبرد و اجازه میدهد از یک فاجعۀ انسانی بازدید کنید.
وحید یامینپور که پیشتر با نخل و نارنج شمای مخاطب را به نجف برد و با همراهی ابراهیم، زندگی شیخ مرتضی انصاری را به تصویر کشید، این بار دست به قلم برده و روایتی را از سفر به آخرین کشور دنیا بیان کرده و برخلاف خوانندگان کتابش، بین سفررفتن و سفرنامهخواندن، سفررفتن را انتخاب کرده است. او در این کتاب خودش را لو میدهد و یک وحید یامینپور جدید و در عین حال واقعی را برای شما رو میکند. علاوه بر این، ویژگی سنجاب (سعی کن جای او باشی!) را هم رونمایی کرده و در برخی قسمتها شما را هم به این کار دعوت میکند.
نویسنده در این سفر بهعنوان یک گردشگر حضور دارد و مشاهداتش را با جزئیات توصیف میکند. او به این سفر دعوت شده تا در مراسمی خاطرۀ قربانیان جنایت بمباران هیروشیما و ناکازاکی را گرامی بدارند، شرکت کنند. طبیعی است که برای گرامیداشتن یاد و نام بازماندگان این حادثه، افرادی را از تمام دنیا دعوت کنند؛ اما اصلاً طبیعی نیست که صف اول میهمانان را به نمایندۀ کشوری که مجری این جنایت بوده، اختصاص دهند و او هم در شبکۀ تلویزیونی همان کشور، در پاسخ به اینکه آیا از جنایت کشورش شرمنده و پشیمان است، پاسخ منفی دهد! حتی این هم طبیعی نیست پس از گذشت این همه سال و تحمل رنجها و سختیهای متوالی، از این جنایت بهعنوان حسن ختام جنگ استفاده کرده و کلمۀ صلح (peace) را لقلقۀ زبانشان کنند.
او برای این سفرنامه پا را فراتر از مشاهده گذاشته و به تطبیق دیدهها با شنیدهها و تحلیل مقایسهای آن پرداخته و این یکی از نکات حائز اهمیت در این سفرنامه است. از طرفی، نوشتن یک سفرنامۀ تحلیلی برای کشوری که قدمت چندین هزار سالۀ تاریخی فراموششده دارد، کار دشواری است؛ آن هم کشوری که در اذهان عمومی در هالهای از شکوه و جلال بوده و در عین حال، ابهامات فراوانی را به دوش میکشد. کشوری مانند ژاپن جزو معدود کشورهایی است که رشد اقتصادی و نظم اجتماعی را در کنار پایبندی به سنتها حفظ کرده؛ اما پیادهسازی این فرهنگ در کشوری مانند ایران به زعم برخی روشنفکران و سیاستمداران، نشدنی است. نظم اجتماعی مختص کشورهای مکانیکی است که رأس ساعت بهخصوص بیدار میشوند و مسافتی چند کیلومتری را طی میکنند تا به محل کارشان بروند و رأس ساعتی بهخصوص این مسیر را برمیگردند و حتی یک غذای خانگی هم نمیخورند! اما در کشور اسلامی ایران، علاوه بر اینکه زمانهای مشخصی برای ادای فرایض تعریف شده است، تفریحشان دورهمیها و طبخ غذاهای اصیل است. هنر مهم این کتاب، همین است که بهخوبی سنت و فرهنگ ژاپنی را نشان داده و تداخل آن را با الزامات و ضروریات اقتصادیشان به چالش کشیده است. حتی با حفظ اصالت و سنت دیرینه، گردش اقتصادیشان مغایر با آداب و رسوم و سنتشان است. اینجاست که درمییابید آدمها از دور خوب هستند!
یامینپور در این کتاب با وجود درونگرابودنش، برای مدت کوتاهی وجهۀ رسمی خود را حفظ کرده و با سنجابش (!) مشغول شیطنت میشود و پس از انجام وظیفۀ محوله که بازدید از موزۀ صلح است، به گشتوگذارش میپردازد و تکلیف شخصیاش را که تماشاکردن است، ادا میکند.
از دیگر نکات مثبت این سفرنامه، ذکر مصادیق تاریخی ژاپن است که در لابهلای متن اصلی گنجانده شده و شما را مجبور به بهرهبرداری اطلاعاتی میکند. بهتر بود این قِسم اطلاعات در پاورقی گنجانده شود؛ اما قرارگرفتن در عمل انجامشده ترجیح نویسنده است.
یکی از نکات منفی کتاب عکسهای سیاه و سفید آن است و از آنجایی که جناب یامینپور از لذت تماشا چشمپوشی نکرده و طبیعتاً عکسهای محدودی هم گرفته شده، این عکسها دلزدهتان میکند. باید با دقت زیاد و گاهی هم ذرهبین عکسها را کنکاش کنید تا متوجه جزئیات آن شوید. ترجیح من این بود که حداقل رنگی باشند تا از ترکیبات قرمز و زرد و سفید حاکم بر ژاپن، حظ بصری ببرم.
وحید یامینپور برای نگارش کاهن معبد جینجا نثر صریح و کمحاشیهای را به کار گرفته و مطالب کتاب را کاملاً روان و شفاف بیان کرده است. با خواندن این کتاب حوصلهتان سر نمیرود؛ چرا که نویسنده تمام مسائل غیرضروری و جانبی را حذف کرده و هنگام مطالعه چیزی را از قلم نمیاندازید. تجربه ثابت کرده است که وحید یامینپور نویسندهای است که در مقایسۀ تقابلات شرق و غرب، پیشزمینۀ مناسبی دارد و مشخص است در سفر به کشوری که مشترکاتی را از هر دو فرهنگ دارد، به چیزی بیش از سطوح و ظواهر پرداخته و شما را به لایههای عمیقتر خواهد برد.
قطعاً از مطالعۀ این کتاب لذت خواهید برد؛ آن هم در این بلبشوی کرونا که فرصت سیاحت را از همه دریغ کرده است.
در بخشی از کتاب میخوانید:
«دنیای مبتذل امکان تشرف به حقایق متعالی و زیبا را از انسان میگیرد و هیچ چیزِ درخورِ دیگری هم ندارد که جایگزین کند. در این میان به سرعتزدگی و عجله که ویژگی دوران ماست، بیشتر بدبینم. تشرف با تأنی و آرامش و خلوت نسبت دارد و از عجله و سرعت فراری است.
گفته بودم با سرعت مشکل دارم! سرعت که زیاد میشود، اشیای نزدیک تار و مبهم میشوند؛ تا جایی که امکان دیدن آنها از بین میرود. چارهای نیست. برای دیدن دقایق و ظرایف عالم باید آرام و آهسته راه برویم؛ وگرنه حقیقت را ندیده جا میگذاریم و زیباییها زیر پایمان له میشوند؛ مثل قطار شینکانسن که امکان دیدن هرچه را نزدیک بود، از ما گرفت.»
دیدگاهتان را بنویسید