به گزارش نخست نیوز؛
کارشناسان دانشگاه تهران و پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی هشدار دادهاند که نرخ فرونشست در برخی مناطق به بیش از ۲۵ سانتیمتر در سال رسیده؛ یعنی ۲۵ برابر حد بحرانی تعریفشده در اسناد جهانی.
دمای زمین بالا رفته؛ خشم اقلیم در راه است
بر اساس گزارش رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، دمای ایران طی پنج سال گذشته ۲.۵ درجه افزایش یافته است. این یعنی ایران، چهار برابر سریعتر از متوسط جهانی در حال گرم شدن است.
آیندهی ۱۰ سالهی ما چه خواهد بود؟
تابستانهایی با دمای بالای ۵۲ درجه در جنوب کشور، افزایش مرگومیر ناشی از گرمازدگی، سکتههای قلبی و مشکلات تنفسی،نیاز به برق با مصرفی فراتر از توان شبکه و خاموشیهای پیدرپی در نیمهی گرم سال، افزایش مهاجرت اقلیمی داخلی؛ آغاز کوچ از جنوب به شمال، از شرق به غرب.طبق مدلهای پیشبینی اقلیم دانشگاه شریف، ایران در مسیر تبدیل شدن به یکی از پنج کشور نخستِ قربانی تغییر اقلیم در جهان است.
تالابهایی که به طوفان تبدیل شدند
۶۶ درصد تالابهای ایران – از هامون گرفته تا گاوخونی و هورالعظیم – امروز کانونهای فعال گرد و غبار هستند. این یعنی: طوفانهای خاک هر ساله جان هزاران نفر را تهدید میکنند. ابتلا به بیماریهای تنفسی در خوزستان، سیستان و فارس به بالاترین رکورد رسیده.اکوسیستمهای شکننده در حال نابودیاند، و با آنها، بیش از ۳۰۰ گونه جانوری در خطر انقراض قرار دارند.
گزارشها از سازمان بهداشت جهانی نشان میدهد که ذرات معلق هوا در اهواز، زابل و کرمانشاه به سطوح بسیار خطرناک رسیدهاند، در حالیکه راهکارهای کنترل گرد و غبار هنوز در حد اسناد باقی ماندهاند.
آب؛ جنگ آینده، امروز آغاز شده است
ایران دیگر کشور کمآب نیست؛ ما کشوری هستیم که آب تجدیدپذیرش به مرز ورشکستگی رسیده است. کاهش ۲۷ میلیارد متر مکعب از منابع آب تجدیدپذیر یعنی:
پایان کشاورزی سنتی در فلات مرکزی، تنش آبی در ۴۰ شهر بزرگ کشور، احتمال تقابلهای قومی و منطقهای بر سر آب،گسترش پدیده “مافیای آب” و خصولتیسازی منابع آبی.در سال ۱۴۱۴، اگر همین روند ادامه یابد، بیش از ۵۰ میلیون نفر از جمعیت کشور در مناطقی خواهند بود که نیاز به انتقال آب بینحوضهای و واردات آب دارند.
ایران ۱۴۱۴؛ تصویری تکاندهنده از آینده
بر اساس تلفیق دادههای سازمان حفاظت محیط زیست، ناسا، و مرکز اقلیمشناسی ایران، اگر همین مسیر ادامه پیدا کند، ده سال دیگر ایران کشوری خواهد بود که:
فقط ۴۰٪ از جمعیت آن در مناطق “قابل زندگی” سکونت دارند.صادرات محصولات کشاورزی به صفر میرسد. نرخ مهاجرت داخلی و بینالمللی رکورد تاریخی خواهد زد. مرزهای سیاسی تحت فشار جغرافیای اقلیمی جابهجا میشود.
چه باید کرد؟ یا بهتر بگوییم: آیا هنوز میتوان کاری کرد؟
علم هنوز پاسخهای محدودی دارد. کاهش مصرف آب، احیای تالابها، توقف پروژههای انتقال آب، توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، و خروج صنایع آلاینده از مناطق بحرانی بخشی از نسخهی نجات هستند.اما واقعیت این است که اگر در یک سال آینده تصمیمات ساختاری و شجاعانه گرفته نشود، حتی این نسخهها هم کارآمد نخواهند بود.
ما در برابر آیندگان مسئولیم. فرونشست زمین فقط فرو رفتن خاک نیست، این فروپاشی تمدن است. طوفان گرد و غبار فقط مشکل تنفسی نیست، این خاموش شدن اکوسیستم است. افزایش دما فقط آماری در گزارشها نیست، این آغاز پایان یک سرزمین است.
تا کی میخواهیم چشم بر واقعیت ببندیم؟ تا کی محیط زیست، آخرین اولویت باشد؟ تا کی فقط شعار و اسناد بیعمل؟زمان عمل، همین حالاست. نه فردا، نه ده سال دیگر. چرا که ممکن است فردایی برای این سرزمین نباشد.
منبع رکنا
دیدگاهتان را بنویسید