به گزارش نخست نیوز، غلامرضا بنی اسدی_گاه دچار غم و شادیهایی میشویم که برای مردم خود آن دیار هم تعجببرانگیز میشود. اسم این چیست و دلیلش کدام است؟ بماند برای وقتی دیگر. اما آنچه امروز و ناظر به انتخابات آمریکا باید گفت این است که ما با چند نوع شادمانی از طیفهای مختلف مواجهیم که 180 درجه باهم اختلافنظر دارند. یکی براندازاناند که میخواهند به دست ترامپ، همهمان را به رگبار ببندند و خاک خانه را به توبره بکشند. اینان البته همانطور که ذهنشان جای دیگر است، خودشان هم جای دیگرند. اما برخی که اینجایند و دلشان آنجا، حکایتشان عجیبتر است. مثل آن ماجرا که میگویند، اربابی به نوکرش گفت: مرا بالای خانه فلانی، سر ببر تا به اتهام قتل من، او را بگیرند و اعدام کنند! حالا حکایت برخی از هموطنانِ خاکی و “ناهموطنانِ ملی” ما که با آمدنِ ترامپ، دلشان غنج میزند، از این نوع است. حاضرند بمیرند تا رقیب را از صحنه به درکنند. آنوقت چه نفعی برای مردهشان خواهد داشت؟ پرسشی است که بیجواب میماند. گروهی دیگر هم هستند که بهشخصه آدمهای خوبی هستند اما عیبشان این است که خوبی را، موفقیت را، فرصت را فقط برای خود میخواهند. این خود هم بهاندازه هماندیشانشان، فراوانیِ محدود دارد. اینان که میشوند لبه دوم قیچی براندازها، نشان میدهد ماهایی که خیلی سیاسی هستیم، از سیاست چیزی نمیدانیم! سیاست، شیوهای عقلانی است که خطر را کم و فرصتها را زیاد میکند. مهمتر از اینکه دولت دست کیست این است که همه دولتها باید در خدمت ملت، کارها را سامان دهند. پایان رقابت باید آغاز رفاقت ملی باشد اما برخی میپندارند عدم توفیق احتمالی این گروه به موفقیت آنان خواهد انجامید حالآنکه اهل خرد خوب میدانند که نشستگان در یک کشتی همه یک سرنوشت دارند حتی اگر در سرِ هرکدامشان، هزار سودا باشد.
دیدگاهتان را بنویسید