نخست نیوز – علی روانخواه- ۲۵ اردیبهشت ماه در تقویم ما، روز گرامیداشت بزرگدانای ایرانی، فردوسی توسی است.
سراینده شاهنامه را تباری بلند است؛ او از طبقه دهقانان و چنان که نظامی عروضی نیز اشارتی داشته، در پاژ، صاحب مکنت و بینیاز از خلق روزگار بوده است.
نیز به تجربه و کنکاش، میتوان دانست که اندیشیدن، خواندن قول و زندگی پیشینیان و حرکت زندگی بر مدار خرد و عقل، بستر زیست چنین تیره و تباری بوده است.
دیرزمانی است که ما فردوسی را بیشتر و بسیار، به سلحشوری و میانداریاش در پاسداری از آیین گذشتگان که دستخوش تاراج غیرایرانی شده بود، میشناسیم.
نیز شادمانیم در زمانهای که نهتنها مرزهای جغرافیایی که مرزهای هویتی ملتی کهن با اقوام گونهگون از میانههای عراق کنونی تا آمودریا، که عجم نامیده بودند، دستخوش تندباد روزگار شده و دور نبود که به سرنوشت ملتهایی مشابه دچار شود، مردی نژاده، آرش داستان خود شد و عمرش را چونان کمانگیر شهنامهاش، در چله گذاشت و چنان پرتاب دوری کرد که در طول سدهها و هزارهها، نیز باوجود تاخت و تاز بسیار بدخواهان و دیگر اقوام بدوی، همچنان مرزهای هویت ایرانی از هر قوم و گویشی را نشانگر و پاسدار است.
میتوان گفت: فردوسی که چکیده دهههای عمرش را شناسنامه تبار ایرانی میکند، همانگونه که در گزینش کلمات سره پارسی وسواس دارد و در افزون بر ۵۰هزار بیت، حدود ۸۰۰ کلمه غیر بهکار برده است، در انتخاب واژههایش نیز وسواس بهخرج داده و شاید بیش از هرزمانهای، امروز به کارمان آید که بدانیم در سروده حماسی پارسی حکیم توس، افزون بر هزار بار واژه «خرد»، به تنهایی یا ترکیب بهکار رفته است.
شاهنامهای که با فراز بلند «به نام خداوند جان و خرد» آغاز میشود، بیگمان نشانگر ستایشگری این دِهگانزادهی توسی به درگاه داداری است که اندیشه را جانمایه آدمی آفریدهاست..
فردوسی، همانقدر که نگاهبان هویت قومی خویش و نگران از تاراج آن ازسوی بدویّت مستولی است، همانقدر نیز نگاهبان یکتاپرستی بناشده بر اندیشه و خرد است و در جای جای سروده ملی او میتوان نشانههای شکرگزاری، راستی، راستگویی، نیکاندیشی و افزون از همه خردورزی و اندیشه را یافت که تمامی، همان توصیههایی است که آیات کتاب مبین بدان اشارت یا تصریح داشته است.
فردوسی در شهنامهاش، همانقدر که با نمادهایی اساطیری و گاه افسانهای، به مصورسازی پندار، گفتار و کردار نیک و بد، جنگ همیشه خیر و شر و پاداش و عقوبت خوب و بد پرداخته، همان اندازه، به خرد پرداخته و پیامدهای اندیشه و منطق را به خواننده، یادآور میشود.
باتوجه به صدها بار خواندن واژه خرد در شاهنامه میتوان گفت: خرد عنصری است که فردوسی بهدرستی، خوشبختی یا شوربختی آدمی را به بهره نیک یا شر از آن مربوط دانسته و سرنوشت او را به شیوه بهرهمندی از آن گرهخورده میداند.
شاهنامه، همانقدر که برای دوستداران پهنه ایران فرهنگی و فرهنگی ایران، یک کتاب بیهمتا و برای ادیبان، یک اثر برجسته و بیمانند جهانی در حوزه ادبیات حماسی است، برای آنانی که در کشاکش روزگار و تیرهروزیهای گریبانگیر آدمیِ دوران پسامدرن، چراغ فروزانی میجویند نیز کارگشا و راهگشا بوده و نسخه حکیم توس و تاکید او بر عنصر خرد برای تمامی آدمیان شفابخش است؛ همانجا که دانایی را ستوده و میگوید: «توانا بود هرکه دانا بود»
فردوسی بدانروی ستودنی است که ستایشگر خرد و اندیشه است؛ همان عنصری که در کتاب خداوند، بارها خواندهایم و بدان دعوت شدهایم.
به یزدان خردمند نزدیکتر
بد اندیش را روز تاریکتر
بسیار عالی و دلچسب بود.
پروردگار نگهدارتان
ممنون از شما
عالی بود
ممنون
سپاس از نظرشما