نخست نیوز : چقدر تلخ است زمانی که یک دوره مدیریتی در قالب پایان یافتن عمر یک دولت یا به اتمام رسیدن فعالیت یک دوره از شورای اسلامی شهر فرامیرسد و گروه جدید حاکم میشوند و بهجای پیگیری روند عقلانی، منطقی و برنامهای بهصورت اتوبوسی همه مدیران دوره قبل را جابجا میکنند، برنامهها را تغییر میدهند و حتی به خود زحمت شناسایی قابلیت و ظرفیت افراد قبلی و بررسی مختصری در رابطه با اتفاقاتی که قبل از آنها در مجموعه رخداده است را نمیدهند. خصوصاً این اتفاق زمانی تلختر است که گروه جدیدی که در قالب شورای اسلامی شهر و یا دولت روی کار میآیند ازنظر تفکرات سیاسی و حزبی با گروه قبلی هممسلک بودهاند ولی اینها هم برای خود آدمهای دیگری دارند. این یعنی نفی تخصص گرایی، فقدان برنامه محوری و عدم حاکمیت سامانه مدیریت و تفکر سیستمی در نظام اداری کشور. اینگونه اعمال مدیریت کردن و نگاه حزبی، قبیلهای یا آشنا محوری نشان عدم توسعهیافتگی و عدم بلوغ مدیریت است که متاسفانه در کشور ما فراوان وجود دارد و هزینههای سرشاری را به کشور و ملت تحمیل میکند. تفکر سیستمی یک ابزار تشخیصی است که به افراد قبل از اقدام به هر کاری، در ارزیابی مشکلات کمک میکند. در حقیقت، این ابزار، یاریدهنده افراد پیش از گرفتن تصمیم نهایی برای هر عمل است. این ابزارها، همچنین کمک خواهند کرد تا از سطح پایین دانش خود دور بمانید. چقدر آزاردهنده است وقتی فردی رییس میشود و خود را ولینعمت مردم و کارکنان آن مجموعه میپندارد و تمامی امکانات و مواهبی که در قالب آن مسوولیت بهصورت امانت به وی تحویل دادهشده است را گویی جزیی از اموال شخصی و خانوادگی خود میداند و بهصورت کاملاً سلیقهای و شاید منفعت طلبانه و حقبهجانب مورد بهرهبرداری قرار میدهد و وای به حال آن مجموعه مدیریت و تمامی افرادی میشود که جز دریافتکنندگان خدمات آن هستند. نظام اداری باید قائم به سامانه، نظم، برنامه، قانون و عقلانیت باشد نه قائم به مقام یا قائم به رییس. اگر قرار باشد با هر ریاستی کل سیاستها تغییر نماید دیگر سنگ روی سنگ بنا نمیشود و هیچ برنامه بلندمدت و یا حتی میانمدتی به ثمر نمیرسد و یا مفهومی نخواهد داشت. نباید ریاستها تعیینکنندهی سیاستها باشند. در این صورت جایگاه علم، اندیشه، برنامه، سامانه و نظام تشکیلات رسمی اداری خدشهدار میشود و به بیان عامیانه کاری از پیش نخواهد رفت. صلاح و فلاح یک مجموعه اداری که متعلق به مردم و بیتالمال است بسیار مهمتر از منافع و سلایق شخصی مدیری است که برای دورهای کوتاه مسوولیتی بر عهده دارد. آشنا گزینی بهجای شایسته گزینی، سلیقه محوری بهجای برنامه محوری و افراد بهجای سامانهها از مهمترین آفتهای دیدگاههای حداقل نگر، فردگرا و رییس محور است. فرد محوری پیامد سیاست ورزی است و نتیجه سیاست ورزی عدم کارآمدی است که تمامی صلاحیتهای سیستم را زیر سوال میبرد و مانع عملکرد بهینه میگردد. باید یکبار برای همیشه این واقعیت را پذیرفت که هیچ جایگاه و مقامی ماندگاری ندارد و هیچ پست و مقامی در نظام اداری کشور متعلق به فرد یا اشخاص خاصی نیست بلکه امانتی است که هر فرد و گروهی آن را در اختیار گرفت باید به بهترین شکل حقش را ادا نماید. ریاستها نباید واضع سیاست ها باشند بلکه منطق، عقلانیت و مصلحت تعیینکننده هستند.
دیدگاهتان را بنویسید