نخست نیوز : بعد از فهم و زیستن به تراز این اسوه و رسیدن به احسان است که باید گام دوم را برداریم در راهی که رسول خدا نشان میدهد؛ مَنْ کُنْتُ مَولاه فَهذا عَلىٌّ مَولاه. این هم پس از آن جمله استفهامى و اقرارىِ” الست اولی بکم من انفسکم؟” که پیامبر از مردم می پرسد. این ولایت است که به زندگی معنایی قانون وار می بخشد. نمیشود در همان گام نخست که احساس و محبت باشد ماند. باید گامهای دیگر را برداشت. زیبا تبیین میکند مرحوم آیتالله صفائی حائری که ” ولایت، یعنى تنها على را حاکم گرفتن و تنها او را دوست داشتن و این ولایت و سرپرستى است که معاویه و احمد حنبل و جرج جرداق و و و از آن بهرهاى ندارند، که حاکم در درون آنها و محرک در وجود آنها امر على و دستور على نیست؛ که هواها و حرفها و جلوهها در آنها حکومت دارند.” استاد با توجه دادن به تاریخ و گزارشهای رسیده از آن عصر میگوید،” معاویه گر چه على را دوست دارد، ولى سلطنت را بیشتر از على خواهان است و دوستدار آن است.” و این خط ادامه دارد در کلام استاد و میرسد به امروز که،” و جرج جرداق گر چه از على مىنویسد، اما براى على نمىنویسد؛ که محرکى دیگر دارد و عاطفهاى فقط او را به چرخ انداخته است.” یعنی از دیروز تا امروز. از معاویه تا همه آدمهایی که تا قیامت میآیند، فقط دوست داشتن علی کافی نیست. باید بر محور علی(ع) زندگی را سامان داد. مثل مالک و عمار که “ولایت على” را به عهدهدارند و این بار گران را بهآسانی مىکشند. امروز هم باید به قرائت مالک و عمار از ولایت زندگی کرد. راه این است. برای رسیدن به مقصد متعالی عبودیت جز این راهی نیست.
گامی به سوی ساخت موشک با کمک هوش مصنوعی






دیدگاهتان را بنویسید