به گزارش نخست نیوز،
دکتر هاشم اورعی استاد دانشگاه صنعتی شریف
در واپسین ساعات سر مربی تیم استراتژی را به کاپیتان منتقل کرده و با قرائت فرازهایی از نهج البلاغه وی را به همراه سایر بازیکنان روانه میدان کرده است. داور مسابقه اهل آرژانتین و در وین مستقر است. وی سودای ریاست فدارسیون جهانی فوتبال در سر می پروراند و بعید است منصفانه قضاوت کند. با سوت داور مسابقه آغاز می شود. در دقایق اول تیم ایران خوب ظاهر می شود و حالت تهاجمی می گیرد. اما رفته رفته از حملاتش کاسته می شود. در نیمه اول یکی از بازیکنان کلیدی تیم ایران که در پست نوک حمله بازی می کرد در پی خطایی فاحش از بازی اخراج می شود و در ادامه دو بازیکن دیگر آسیب می بینند. سر مربی به ناچار تغییر تاکتیک داده و از روی نیمکت به کاپیتان دستور عقب نشینی می دهد. تیم ایران در لاک دفاعی فرو می رود و به ضد حملاتی از طریق هافبکهای چپ و راست دل بسته است. مهاجمین تیم ایران موفق می شوند چند بار با شوتهایی به سرعت موشک دروازه حریف را تهدید کنند لیکن دقتشان پایین است و توپ به درون دروازه نمی رود. حریف با خالی دیدن میانه میدان رو به جلو بازی می کند و هر دقیقه فشار را بر مدافعان تیم ایران می افزاید. در دقایق پایانی نیمه اول در پی حملات سهمگین در نهایت حریف موفق می شود اولین گل را وارد دروازه ایران کرده و با همین نتیجه نیمه اول پایان می یابد.
در رختکن سر مربی سر در گم است. دو مسیر در مقابل خود می بیند. مسیر اول آن است که به ارشادات رئیس فدراسیون تن داده و به مسیر باخت ادامه دهد. اما راه دومی هم وجود دارد. خاطره ملبورن در بازیهای مقدماتی جام جهانی 1998 فرانسه به ذهنش خطور می کند. پس از پایان نیمه اول وقتی که تیم ایران با دو گل خورده در آستانه حذف بود در رختکن وی یرا سر مربی تیم به بازیکنان گفت، من نمی دانم چه بگویم، هر کار می خواهید بکنید و حماسه ای آفریده شد. می تواند دل به دریا بزند، رئیس فدراسیون را فراموش کند، همه چیز را به هم بریزد و با خود بگوید هرچه بادا باد! در حالیکه غرق در این افکار است و چند دقیقه بیشتر وقت ندارد خبر می رسد که رئیس فدراسیون در اقدامی غیر متعارف پیامی داده و راه هرگونه ابتکار عمل را بسته است.
نیمه دوم آغاز می شود. حریف با اعتماد به نفس بازی را آغاز میکند. گویی توپ و میدان با تیم ایران سرسازگاری ندارند. داور بی طرف نیست. تماشاچیان هم توسط سه لیدر از اروپا به شدت هدایت شده و تیم حریف را تشویق می کنند. دو شیپورچی هم یکی با تصویر خرس و دیگری اژدها بر پیشانیشان در جمع تماشاگران حاضرند ولی تنها وقتی توپ در وسط میدان است بر شیپور خود میدمند. گویی از سر رفع تکلیف است!
تماشای نیمه دوم زجرآور است. بازیکنان خسته شده و تمرکز خود را از دست داده اند. تیم به هم ریخته است. در چنین شرایطی سر مربی باید ضمن هماهنگی با کاپیتان ابتکار عمل به خرج داده و روش بازی را برای خنثی کردن تاکتیک تیم حریف عوض کند. ولی بازیکنان از تمرکز، ظرفیت فکری و خلاقیت کافی برخوردار نیستند. ثانیهها به سرعت باد می گذرد و تیم هر لحظه به شکست و حذف از صحنه بین المللی نزدیکتر می شود. تنها راه باقیمانده تعویض است. به نیمکت ذخیره ها نگاهی می اندازد. افسوس می خورد که نتوانسته است نیمکتی قوی بسازد که اکنون به کمکش بیاید. مشکل دیگر آن است که رئیس فدارسیون اجازه تعویض هم نمی دهد و ابتکار عمل را از سر مربی گرفته است.
در فوتبال مسائل روحی خیلی مهم است. بوی باخت فضای استادیوم ملل در نیویورک را پر کرده است. بازیکنان خسته، بی انگیزه و ناامید به دویدن بدنبال توپ ادامه می دهند. در مسابقات فوتبال وقتی تمرکز بازیکنان یک تیم بهم بخورد و تیم حریف حمله کند، احتمال دادن پنالتی و زدن گل به خودی به شدت افزایش می یابد و یکبار دیگر شاهد این اتفاق هستیم. دخالت فدراسیون، ناکارآمدی سر مربی و ناتوانی کاپیتان در ایجاد هماهنگی بین بازیکنان بالاخره کار دست تیم ایران میدهد و توپ توسط یکی از بازیکنان خودی وارد دروازه شده و تکلیف کار روشن میشود. مربیان و بازیکنان دیگر امیدی ندارند و در انتظار نواخته شدن سوت پایان مسابقه اند. داور برای آخرین بار به ساعت خود نگاه میکند، سوت را در دهان گذاشته و با دمیدن در آن پایان بازی و حذف تیم ایران را اعلام میکند.
وقتی حماسه ملبورن رقم خورد به یکباره سراسر کشور غرق در جشن و شادی شد ولی در نیویورک حماسه ای در کار نبود. افسوس که این فرصت از دست رفت و تیم ایران باید دست خالی به کشور بازگردد. رسم فوتبال این است که در پی شکست در بازیهای حساس اولین اقدام تغییر سر مربی تیم است. بعید بنظر میرسد مادامی که سر مربی رهنمودهای رئیس فدراسیون را اجرا کند چنین اتفاقی بیافتد لیکن حداقل انتظار جامعه تعویض کاپیتان تیم است.
فرصت خوبی بود که ایران به صحنه بین المللی باز گردد لیکن افسوس که شاید برای همیشه از دست رفت و ملت ایران باید با خاطرات خوش گذشته به زندگی ادامه دهد و زیر لب زمزمه کند، یاد باد آن روزگاران، یاد باد!
کلید فتح قله ۱۵ میلیارد دلاری گردشگری ایران






دیدگاهتان را بنویسید