به گزارش نخست نیوز ،
دکتر حسین چناری
دکترای مدیریت آموزشی
باید گفت شکی نیست که وجود مدارس غیردولتی میتواند مفید باشد؛ اگر هدف آنها ارتقاء کیفیت آموزشی برای همه باشد، نه فقط برای قشر مرفه. مشکل اصلی اینجاست که این مدارس اغلب بهجای خدمت، به کسبوکار آموزشی تبدیل شدهاند.
در این یادداشت تلاش میکنیم ابعاد متفاوت این پدیده را بررسی کنیم.
۱. عدالت آموزشی چیست؟
عدالت آموزشی یعنی همهی فرزندان کشور، بدون توجه به ثروت خانواده، محل زندگی یا قومیتشان، به آموزش باکیفیت و مناسب دسترسی داشته باشند. عدالت آموزشی، مساوی بودن نیست؛ بلکه یعنی هر دانشآموز بهاندازه نیاز خود، منابع لازم را دریافت کند تا بتواند به موفقیت برسد.
مثال اجتماعی:
در یک مدرسه دولتی در روستای سیستان، سه پایه تحصیلی در یک کلاس ادغام شدهاند، اما در یک مدرسه غیردولتی در شمال تهران، برای هر پایه دو معلم تخصصی و کلاسهای هوشمند در نظر گرفته شده است. این تفاوت نه از استعداد بچهها، بلکه از اختلاف در منابع و حمایتها ناشی میشود.
۲. مدارس غیردولتی چگونه نابرابری ایجاد میکنند؟
الف) دسترسی نابرابر
مدارس غیردولتی با شهریههای میلیونی، تنها برای خانوادههایی قابل دسترساند که درآمد بالایی دارند. این موضوع باعث میشود که آموزش بهتر و امکانات خاص، به طبقهای خاص محدود شود و دیگران از آن بیبهره بمانند.
مثال اجتماعی:
در سال تحصیلی گذشته، شهریه یک دبیرستان غیرانتفاعی در منطقهی زعفرانیه تهران، بیش از ۱۲۰ میلیون تومان بود. در مقابل، بسیاری از دانشآموزان مناطق جنوب شهر، حتی توان خرید کتاب کمکدرسی را ندارند.
ب) توزیع نامتوازن امکانات
در حالیکه مدارس غیردولتی کلاسهای زبان دوم، مشاوره روانشناسی، اردوهای علمی و فضای دیجیتال دارند، مدارس دولتی با کمبود نیمکت، معلم ثابت، و حتی سیستم گرمایشی روبهرو هستند.
مثال اجتماعی:
مدرسهای غیردولتی در منطقه ۳ تهران مجهز به آزمایشگاه پیشرفته فیزیک و شیمی است، در حالیکه در مدرسهای در شهرستان دهگلان کردستان، حتی شیشههای کلاسها شکستهاند و معلمان در چندین پایه همزمان تدریس میکنند.
ج) تقویت باور به برتری آموزشی مرفهین
دانشآموزی که در مدارس لوکس درس میخواند، بهمرور باور میکند که از دیگران «متمایز» است. از سوی دیگر، دانشآموز مدرسه دولتی دچار حس خودکمبینی میشود. این تفاوتهای ذهنی در نوجوانی، زمینهساز تبعیض در بزرگسالی خواهد بود.
مثال اجتماعی:
در یکی از آزمونهای استعدادهای درخشان، والدین یک دانشآموز غیردولتی با لحن تحقیرآمیز به داوران گفتند: «بچههای مدرسه دولتی سطحشون پایینتره، با بچه ما قابل مقایسه نیستن!» این ذهنیت، از سیستم طبقاتی آموزش نشأت گرفته است.
۳.️ آیا وجود مدارس غیردولتی در اصل منفی است؟
وجود مدارس غیردولتی میتواند مفید باشد؛ اگر هدف آنها ارتقاء کیفیت آموزشی برای همه باشد، نه فقط برای قشر مرفه. مشکل اصلی اینجاست که این مدارس اغلب بهجای خدمت، به کسبوکار آموزشی تبدیل شدهاند.
مثال اجتماعی:
برخی مدارس غیردولتی برای ثبتنام پایه اول، آزمون ورودی، مصاحبه روانشناسی، و جلسه اولیا را بهانهای برای گرفتن «پولهای اضافی» کردهاند. این نشان میدهد که هدف، کیفیت آموزشی نیست؛ بلکه درآمدزایی است.
۴. نقش دولت و نهادهای نظارتی چیست؟
اگر دولت صرفاً نقش نظارتی ضعیف ایفا کند و منابع را از مدارس دولتی قطع کند، رقابت نابرابر شکل میگیرد. وظیفه حاکمیت، حمایت از آموزش رایگان و باکیفیت برای همه اقشار است.
مثال اجتماعی:
وقتی آموزش و پرورش اجازه افزایش ۴۰ درصدی شهریهها را در برخی مدارس غیردولتی میدهد، اما برای مدارس دولتی بودجه تأمین وسایل گرمایشی ندارد، این یعنی تبعیض سیستماتیک در تخصیص منابع آموزشی.
۵. نتیجهگیری
رشد افسارگسیخته مدارس غیردولتی بدون توجه به کیفیت مدارس دولتی، بهنوعی دوپارگی آموزشی و اجتماعی منجر شده است. در چنین شرایطی، فرزندان خانوادههای کمبرخوردار از حقوق آموزشی برابر محروم شده و آیندهای نابرابر برای جامعه رقم میخورد.
اگر عدالت آموزشی را جدی نگیریم، آیندهای خواهیم داشت که در آن ثروتمندان باسواد و فقرا ناتوان باقی میمانند؛ جامعهای که از درون دچار فرسایش فرهنگی و انسانی خواهد شد.
دیدگاهتان را بنویسید