به گزارش نخست نیوز ،
بیش از دودهه از سرمربیگری محمد مایلی کهن در تیم ملی ایران می گذرد در دوره ایشان کلیه رای زنی ،سفارش ، و بده بستانهای معمول و جاری در فوتبال جهت انتخاب بازیکنان کلا تعطیل شدو تیمی شکل گرفت که بیشتر بازیکنان آن دهه بعنوان لژیونر سر از باشگاههای درجه یک اروپا در آوردند تیمی شاداب ، سرزنده ، یکدست و بی حاشیه ، اما عده ای در خلعت مدیران ارشد رفتار مایلی کهن را برنتابیدند و بهمین جهت با آنتریک کردن بعضی از ورزش نویسان در صدد تخریب این مربی دلسوز ،وطن پرست بر آمدند ، انگار این مربی از دنیای دیگری به این عرصه پاگذارده و آن بخش از خبرنگاران و حتی بعضی از عوامل و طراحان ماجرا بجای اینکه یار باشند تبدیل به بار شدند .
البته مایلی کهن بیدی نبود که به هر بادی بلرزد اما در کوران مسابقات پیش روی جام جهانی 1998 ، فرصتی نبود که یک تنه بتواند همزمان در دو جبهه به دیدار رقبای فوتبالی و تفکرات تجزیه طلبانه عده ای برود . اما موفق گروه اپوزوسیونی بودند که از سرمایه و تریبون برخوردار بودند ، و چون نتوانستند بهانه ای برای برکناری این مربی بتراشند ، از فاز دیگری وارد شده و افکار عمومی را علیه ایشان متشنج و مسموم نموده و از آن بهره برداری صنفی کردند تا اینکه حکم برکناری ایشان صادر و والدیر ویرا، جلال طالبی ، و بیژن ذوالفقارنسب جایگزین شدند .
یکی ازاتهاماتی که به مایلی کهن وارد کردند ،اخیرا تاج اقرار به اجرای آن ( برگزاری دعای کمیل ) در تیم ملی توسط امیر قلعه نوعی کرد و این فرهنگ در نظام جمهوری اسلامی ایران کاملا مقبول بوده و اجرای آن در فرایند تمرینات و مسابقات اگر تاثیر گذار نباشد بی تاثیر هم نیست .
فراخواندن بازیکنان به مراسم نماز جماعت و دعای کمیل یک بخش از فعالیت فرهنگی است .
طبق مصاحبه محمد خاکپور و علی اصغر روستا ، چنین فعالیتی در زمان حضور مایلی کهن انجام نشده و حتی در برگزاری همایش بزرگان فوتبال در سال 1403در تالار سازمان ترافیک ، و مطرح کردن آن داستان توسط نادر فریاد شیران در جمع دویست نفره بزرگان فوتبال کشور ،حمید استیلی در تایید سخنان فریاد شیران و ضبط ویدیویی این مورد را نقض کرد .
تخریب بزرگان و پاکان فوتبال و متشنج کردن افکار عمومی و منزوی کردن آنها ، برابر با آماده کردن مناسبات ناسالم و بستر
حضور بسیاری از دلالان و کاسبان امر در قالب کارشناسان فوتبال در قامت مدیران و مربیان کشور شد که نتیجه همه آنها به تنزل فوتبال کشور انجامید شکست های پی درپی باشگاهها و تیم ملی ایران در سطح آسیا و جام جهانی است نتیجه انتصابهای بی ضابطه مراکز تصمیم گیری ها بوده که باید تاوان آن را پرداخت نمود ، به قول استاد اقبالی ، فوتبال ایران دهه هاست در چنبره مافیای فوتبال گرفتار شده و روابط بر ضوابط مستولی گردیده است و بعبارتی حضور افراد غیر متخصص فوتبال ایران را به ورطه ورشکستگی کشانده اند .
عملکرد سرمربی تیم ملی حال حاضرایران گواه برادعای مراتب یادشده است بطوریکه
فوتبال ایران به سمت و سویی رفته که با شرایط موجود قلعه نوعی توان و جسارت بکارگیری و یا جایگزین کردن چند بازیکن را ندارد .
ازنقش قلم در شکل دادن افکار عمومی نمی توان غافل بود . تمام ساختار فکری جامعه با اطلاعاتی که از سوی خبرنگاران در رسانه ها منعکس میشود پردازش شده و آنوقت مخاطبان به قضاوت می نشینند . متاسفانه تعدادی انگشت شمار بخاطر یک سفر خارجی و یا هدیه ای ویژه تمام حقایق را بخاطر منافع شخصی زیر پا له کرده و اخبار را وارونه به خرد مخاطبان جلوه دادند . و در نگاه نخست ضربه اول را به فوتبال کشور نواختند.
فضای فوتبال ما تهی شده از کارشناسان پاک و صادق ، البته کارشناسانی هستند که در سازمان ورزش و فدراسیون فعالیت می کنند اما نظرات کاربردیشان بدلیل پاره ای از موارد که شایسته انشای آن در این یادداشت نیست از همراهی خودداری می کنند .
حضور دایی ، دادکان ، مایلی کهن ، حاج رضایی ،فریا شیران، چراغپور و بسیاری دیگر که از مستطیل سبز خارج شده اند جای کنکاش و تامل را برای آندسته از کسانیکه معتقد به پاکی و صلابت فوتبال هستند باز کرده که دیر یا زود پرده تجزیه طلبان ورزش فوتبال برکنار رفته و چهره حقیقی آنان برای عموم ورزش دوستان آشکار خواهد شد و آنوقت افکار عمومی به آسانی صره را از نا صره تشخیص خواهند داد و طبل رسوایی نا کارشناسان نواخته خواهد شد و آنروز زیاد دیر نیست .
دیدگاهتان را بنویسید