به گزارش نخست نیوز، دکتر مهدی یاراحمدی خراسانی_ امروز که در عصر «دانش و دانایی» به سر میبریم اگر نباشد خلاقیت، همت، ایده پردازی و بروز و ظهور اندیشهها و فناوریهای جدید در چهارچوب فعالیتهای ملی دیگر نمیتوانیم امور جامعهی خود را با تحولات جهانی همراه کنیم. پس در دوران حاضر قبل از ورود به هرگونه اقدامی از جنس اقتصاد و توسعه باید با فرایند «یادگیری و یاددهی با محور فناوری و دانش» همگام شویم و سهم ویژهای برای سامانههای دانشبنیان جهت پیشرفت کشور کنار بگذاریم. وقتی قرار است هوش مصنوعی، پلتفرمهای ابری، اپلیکیشنهای ترکیبی، شبکههای امنیت سایبری، هوش تصمیمگیری، تکنولوژیهای فرا اتوماسیون، سلولهای بنیادی، نانو فناوری و سایر مفاهیمی ازایندست آیندهی جهان را رقم بزنند دیگر کشورها برای زنده ماندن، پیشرفت و استمرارِ حیات خود نمیتوانند دست روی دست بگذارند و صرفاً بیننده باشند. باید تلاش کرد، خلق کرد و در این مسیر به توسعه زیرساختها و حمایت از اندیشهها پرداخت. وقتی سخن «حمایت از دانشبنیانها» به میان میآید قبل از هر چیز منظور یک «باور و اعتقاد عمیق» به نقشآفرینی دانش و خلاقیت جوانانی است که میتوانند آینده کشور را بهصورت شایستهای رقم بزنند. اگر این باور در میان تصمیم سازان و تصمیم گیران راهبردی کشور وجود نداشته باشد هر اقدام و عملی در این راستا شعاری، کمارزش و با تاثیرات محدود صورت میپذیرد. این باور و اعتقاد نمیتواند «نمایشی و فرسایشی» باشد بلکه آنجا خودش را نشان میدهد که در «تخصیص بودجه ، تسهیل قوانین ، وقت سپاری، اعطای تسهیلات و بهرهگیری از دانشبنیانها در فرایندهای اجرایی و مشارکت در تصمیمگیریها» نقش ویژهای برای آنها قایل شویم.
در دو دهه جاری شاهد ایجاد گسترده شرکتهای دانشبنیان و توجه دولت و مسوولین دستگاههای مختلف اجرایی به توسعه این حوزه در کشور بوده و هستیم. باوجود همه دستاورد و پیامدهای ارزشمند در این خصوص، یکی از آسیبها و آفتهایی که در راستای کمک و حمایت از مجموعههای دانشبنیان و دانشمحور در کشور وجود دارد، عدم توانایی دستگاههای مختلف دولتی برای تفکیک و تشخیص نقش و وظایف حمایتی خودشان در قالب رسالتها و ماموریتهای تعریف شده آن سازمان است. مثلاً وقتی بحث حمایت از توسعه صادرات شرکتهای دانشبنیان مطرح میشود، نهادهای مختلفی همچون سازمان توسعه تجارت، صندوق نوآوری شکوفایی و معاونت علمی و فناوری، پارکهای فناوری وزارت علوم، تحقیقات و فناوری درگیر این موضوع میشوند و همه این نهادها نیز تلاش دارند تا با ارایه دستورالعملهای حمایتی مشابهی به حمایت از توسعه صادرات این شرکتها بپردازند. که این اتفاق ضمن ایجاد موازی کاری و هرز منابع، اصل «وحدت مدیریت» را نیز نقض میکند. این امر نشان میدهد که ما قبل از هر چیزی نیاز به یک نقشه راه فراگیر و آیندهنگر داریم که بتواند بستر مناسبی برای توسعه متوازن مجموعههای دانشبنیان در کشور ایجاد نماید. گاهی به نظر میآید حلقهی متصل یا روند معتبر و مرتبطی بین مجموعههایی که در این عرصه فعالیت میکنند وجود ندارد و بعضاً اقدامات بهجای آنکه «فراگیر و متوازن» باشد «جزیرهای و محدود» به نقاط خاصی است. هر چه در این باب سخن بگوییم و بنویسیم بازهم کم است چون بدون شک اراده و آیندهی جهان در اختیار ملتها و دولتهایی است که ضمن دریافتن و پرداختن بیشتر به این موضوع از مجموعههای دانشبنیان حمایت کردهاند و زمینه پیشرفت همهجانبه بر مبنای دانش و آگاهی را فراهم ساختهاند. امری که هم رفاه و آسایش مردم را به دنبال دارد، هم سبب کارآفرینی و فقرزدایی است و هم با توجه به پدیدههای محیطی و جهانی امری اجتنابناپذیر و ضروری است. برای درک بیشتر اهمیت این موضوع کافی است به یادآوریم رهبر انقلاب تنها راه دستیابی به پیشرفت عادلانه و حل مشکل فقر را حرکت به سمت اقتصاد دانشبنیان خواندند و بر توسعه کمی وکیفی شرکتهای دانشبنیان تاکید ویژهای داشته و دارند.
دیدگاهتان را بنویسید