نخست نیوز – تصور کنید شما صاحب مقدار پولی هستید و نیازمند یا خواستار کالا یا چیزهایی هستید، حال چگونه با آن پول خود نیازها یا خواستههای خود را مدیریت میکنید در واقع شما به گونهای در حال استفاده از علم اقتصاد هستید. با این تعاریف، باید در نظر داشته باشیم که اقتصاد یک علم است و افراد عالم و دانا به مسائل اقتصادی را اقتصاددان مینامند.
چنانچه پدران یا مادران شما معمولاً در خانه مدیریت اقتصادی را بر عهده دارند، یک جامعه یا یک کشور هم برای اداره مناسب، نیازمند به اقتصاددانهای بزرگ میباشد و گرنه جامعه دچار مشکلات اقتصادی خواهد شد.
سواد مالی در واقع مدیریت پول و دارایی برای زندگی است و اساس یادگیری سواد مالی این است که بدانیم چگونه و با چه روشیهایی از پول خود استفاده کنیم تا خود را در زندگی دچار مشکلاتِ اقتصادی نکنیم.
راستی پول به چه سرمایهای گفته میشود؟ و شبه پول چیست؟
پول به مجموعه اسکناسها و مبالغی که در حسابهای جاری مردم وجود دارد گفته میشود که به راحتی توسط مردم قابل استفاده و جابهجا شوند. شبه پول به مبالغی که در حسابهای بلند مدت و اوراق قرضه قرار دارد گفته میشود. معمولاً مبالغ موجود در حسابهای کوتاه مدت را نیز به عنوان شبه پول در نظر میگیرند.
برای آموزش سواد مالی برای کودکان و نوجوانان، متخصصین اقتصادی روشی را ابداع کردهاند که امروزه در بسیاری از مدارس کشورهای اروپایی و آمریکا به صورت کلاسهای فوق برنامه در مراکز آموزشی جایگاه ویژهای دارد که متاسفانه جای آن در مدارس کشور ما خالی است.
این روش خاص آموزش سواد مالی به نام روش Giss میباشد که مخفف چهار واژه انگلیسی است و برای آموزش سوادمالی به بچهها بسیار نقش آفرین میباشند.
اگر به صورت خلاصه به روش Giss توجه کنیم میتوانیم به اهدافِ زیر برسیم.
۱- هر فرد برای اهدافی که مربوط به خودش هم نمیشود اما از نظر اجتماعی مهم هستند، بخشی از پول خود را بخشش میکند. (Give)
۲- پولی را همیشه برای آینده خود ذخیره یا پسانداز می کند. (Save)
۳- با حوصله ی بیشتر بخشی از پول خود را به قصد اضافه کردن آن پول سرمایهگذاری میکند. (Invest)
۴- نیازهای خود را تفکیک و مشخص و برای هر کدام با برنامهریزی خرج میکند. (Spend)
در بحث اول یعنی بخشش پروفسور رابرت کیوساکی نویسنده کتاب «پدر پولدار پدر- بیپول» میگوید؛ آدمهای پولدار علاوه بر آنکه پول خود را میبخشند، هم سرمایهگذاری میکنند، هم ذخیره میکنند و هم خرج میکنند. در حالیکه آدمهای فقیر ابتدا درآمد خود را خرج میکنند و هر مقدار درآمد که باقی بماند را ذخیره و بخشش میکنند. این جمله یک مفهوم بسیار مهم دارد و آن اینکه کسانیکه راه بخشش را در پی میگیرند، معمولاً پولدارترند.
توصیه میشود از دوره کودکی یا نوجوانی یادبگیریم که به یک موضوع مهم اجتماعی توجه کنیم و آن رعایت حال دیگر انسانها برای تقویت مهربانی در جامعه میباشد.
شک نکنید اگر این کار را انجام دهیم نتیجه گسترش مهربانی به خود ما هم بر میگردد. پیشنهاد میشود از مقدار پولی که به هر صورتی بهدست آوردهاید، مانند عیدی، هدیه یا پول روزانه، هفتگی یا ماهانه، ده درصدی از آن را برای بخشش و کمک به دیگران در نظر بگیریم. شناسایی مؤسسات خیریه مثل کمیته امداد در کشور ما و شناخت نیازمندانِ واقعی در انجام این عادت مهم بسیار بااهمیت است. بدانید وقتی بخشش میکنید حس خوبِ به شما دست خواهد داد.
در بحث دوم یعنی سرمایهگذاری پانزده درصد از پول، باید گفت سرمایهگذاری اساساً به معنی استفاده از پول با هدفِ کسبِ پول بیشتر است در واقع سرمایهگذاری به عنوان یک درآمد مطمئنِ مالی، برای استقلالِ مالی در آینده میباشد. آیا سرمایهگذاری همان پسانداز است؟ خیر، البته که تفاوت دارند! در سرمایهگذاری پول با هدف کسب پولِ بیشتر خرج میشود اما در پسانداز نیازها و خواستهها تأمین میشوند.
اهداف سرمایهگذاری عمدتاً بلندمدت و با برنامهریزی همراه هستند. آقای پل ساموئل (اقتصاددان آمریکایی) میگوید؛ سرمایهگذاری شبیه رشد آهسته چمن است که نیاز به صبر دارد.
اهداف سرمایهگذاری باید دارای پنج ویژگی کلی باشد: ۱- اهداف باید مشخص باشد. ۲- قابل اندازهگیری باشد. ۳- قابل انجام باشد. ۴- واقعگرایانه باشد. ۵- زمانبندی مناسب داشته باشد.
اگر یاد بگیریم که از دورهی کودکی سرمایهگذاری کنیم، نتایج مطلوبی از نظر مالی برای بزرگسالی خواهیم داشت.
پیشنهادهایی برای سرمایهگذاری
الف) از پدر و مادر خود بخواهید که برایتان حساب بانکی با دریافتِ سود باز کنند.
ب) از پدر و مادر خود بخواهید اگر در جایی یا کاری سرمایهگذاری کردهاند، پول شما را هم به نسبت سرمایه شما، در آن سرمایهگذاری مشارکت دهند.
ج) بورس هم یکی از راههای سرمایهگذاری میباشد.
در نظر داشته باشید هرجا که سود بیشتری هست ریسک بیشتری هم وجود دارد مثلاً سپردن پول در بانک ریسک کمتری دارد و البته سود کمتر. اما بورس خطر یا ریسک بیشتر و البته سود بیشتری هم دارد.
بچهها!! خوب است نتیجه یک تحقیق بسیار مهم دانشمندان کانادایی را بدانید و آن اینکه؛ بچههایی که در کودکی هر چه که خواستند از سوی پدر و مادرهایشان در اختیارشان قرار گرفت و به راحتی پول به دست آوردند و هیچ مخالفتی هم با خواستههای آنها نشد اگر هم شد مقاومتی از سوی پدر مادرها نبود و بچهها در رفاه کامل بزرگ شدند! متاسفانه آن کودکان در بزرگسالی هرگز احساس خوشایند و رضایتبخشی از زندگیِ خود نداشتند!
و برعکس بچههایی که برای خرج و مصرف از داراییهای خود دارای هدف و برنامه بودند و اهداف و خواستههای آنها به راحتی به دست نیامد در بزرگسالی افرادی ملاحظه گر و با رضایتمندی بیشتر در زندگی خود را نشان دادند!
در نظر داشته باشید کسانیکه از کودکی پول خود را پسانداز میکنند تا برای اهداف بزرگتری از آن استفاده کنند، تمرین خود مدیریتی داشته و از زندگی خود و رسیدن به اهداف بالاتر لذت بیشتری خواهند برد.
راههای پسانداز
استفاده از قلک معمولاً یکی از راههای پسانداز پولهای محدود میباشد ولی اگر سرمایه ما در همین دوره کودکی بیشتر شد باز کردن حساب بانکی بسیار مهم است و البته در نظر داشته باشید سرمایهگذاری در بانکها هر دو هدفِ پسانداز و سرمایهگذاری را نشانه گرفته و دنبال میکنند.
یک توصیه خیلی مهم
بچهها در نظر بگیرید شما احساس نیاز به یک دوچرخه و یا کامپیوتر یا یک فوتبال دستی میکنید! آن را به عنوان یک هدف بزرگ در نظر گرفته و برای رسیدن به آن پسانداز میکنید، حال وقتی سرمایه شما به حدی میرسد که میتوانید آن را با سرمایه خودتان تهیه کنید، مطمئن باشید از خود مدیریتی و رسیدن به اهدافتان بسیار حس خوبی دریافت خواهید کرد که میتواند بر اعتماد به نفس و عزت نفس شما تأثیرگذار باشد.
بچهها باید مفهوم نیاز و خواسته را دقیقاً بدانید تا بتوانید پول خود را به خوبی مدیریت کنید.
نیازها: موارد پایه و مهم هستند که برای زندگی کردن و زنده ماندن به آن نیاز است مانند خرید غذا، آب ، سرپناه ، لباس و وسیله حمل و نقل.
خواستهها: مواردی هستند که داشتن آنها جالب و جذاب و توأم با لذت است امّا نبود آن زندگی را مختل نمیکند، مانند خرید لوازم بازی، لباسهای متنوع و اسباببازیهای مختلف، انواع نوشیدنیها و خوراکیهای متنوع.
باید یاد بگیریم با برنامهریزی به نیازها و خواستهها بپردازیم.
حالا ببینیم بودجهبندی یعنی چه؟
در نظر داشته باشید بچههای خردمند و عاقل سعی میکنند درصدهای مربوط به سرمایهگذاری، پسانداز، بخشش و مصرف را در نظر گرفته و از کل پول دریافتی از خانواده، برای خرج پولهای خود به گونهای هزینه کنند که توام با برنامه باشد به صورتی که در خرجهایی که میکنند با توجه به دریافتیها و در نظر گرفتن درصدهای مربوط به دیگر بخشهای مدیریت پول، کم نیاورند. در واقع این تعادل و همخوانی دارایی و مصرف را بودجهبندی میگویند .
اینکه یاد بگیریم از همین زمان کودکی چگونه خرج کنیم و پولهای خود را هدر ندهیم و با هدف و برنامهریزی پول خود را مدیریت کنیم در واقع در حال ساخت شخصیتی موفق در زندگی شخصی خود و خانواده تحت نظر خود در آینده میباشیم.
گفتههای یک کودک خردمند، برای زمانی که او در آینده پدر میشود:
یک کودک عاقل و خردمند که به مطالعه سواد مالی پرداخته بود با پایان مطالعات و پژوهش و درک سواد مالی چنین گفت:
اگر من یک روز پدر شوم و بخواهم به فرزندم آموزش مدیریتِ مالی و پول را بدهم برایش چند کار مهم انجام خواهم داد:
اول: پول مشخص ماهیانه یا هفتگی به او میدهم تا بتواند آن پولِ دریافتی را به راحتی مدیریت کند.
دوم: به فرزندم پسانداز کردن را به دو صورت یاد میدهم:
الف) استفاده از قلک برای اهداف کوتاه مدت ب) ایجاد حساب بانکی برای پسانداز با اهداف بلند مدت
سوم: سعی میکنم فرزندم را به اتفاق خودم برای خرید کالاهای مورد نیاز به مکانهای خرید ببرم تا او هم خرید کردن، پرسیدن قیمت و تخفیف گرفتن را یاد بگیرد.
چهارم: پس از ورود به مدرسه برای او به قصد سرمایهگذاری برای کسب درآمد و سود، حساب بانکی باز میکنم که از پولِ خود سود بگیرد و یا پول او را در کارهای خودم و جایی که خود سرمایهگذاری میکنم استفاده کرده و شریک مینمایم تا فرزندم در یک سرمایهگذاری بدون ریسک و هدفمند شرکت کند.
پنجم: برای او کتابهای آگاهیبخش در موضوع سواد مالی تهیه خواهم کرد تا سطح اطلاعات فرزندم نسبت به مسائل مالی و مدیریت پول افزایش یابد.
ششم: با بازیهای آموزشی در زمینههای مالی، سعی میکنم مفهوم داشتن پول و ارزش آن و از دست دادن پول را به صورت غیرمستقیم به فرزندم بیاموزم تا در آینده بتواند با مدیریتِ بهتر پول زندگی راحتتر و بهتری را برای خود و خانوادهاش فراهم کند.
دکتر مهدی شاگردی (شاکری)
مدیر مسئول مؤسسه فرهنگی آموزشی تیزهوشان
دیدگاهتان را بنویسید