×
×
جدیدترین‌‌ها

به یاد و برای پیشکسوتان ورزش خراسان

  • کد نوشته: 69086
  • خرداد 24, 1402
  • سلام و درود به پیشکسوتان ورزش و به ویژه فوتبال خراسان. دو سه روزیست که اهالی ورزش مشهد شریک غم خانواده مرحوم خسرو امامی پیشکسوت فوتبال خراسان و خانواده داغ دار جناب اسدزاده از مدیران با سابقه ورزش خراسان و رئیس فعلی کانون پیشکسوتان فوتبال به خاطر در گذشت همسر عزیزشان بودند.

    به یاد و برای پیشکسوتان ورزش خراسان

    نخست نیوز : در همین دو سه روز عزای ورزشی و بزرگداشت و تشییع و ترحیم عزیزان پر کشیده و آسمانی جمع زیادی از ورزشی ها، چه در خواجه ربیع و چه در بهشت رضا و چه در مسجد سجاد و مسجد قبا، دور هم جمع شدیم و صاحبان عزا را دلداری دادیم و تسلیت گفتیم و گفتند. خدا به همه خیر و برکت و سلامتی بده و آرامش.
    اما حرف من این است که قبل از گرفتاری و عزا چقدر هوای  هم و گرفتاران را داشتیم؟ ما عادت کرده ایم نوشدارو پس از مرگ سهراب باشیم. در همین چند روز عزیزانی را دیدیم که خود خیلی گرفتارند و ناراحتی های جسمی و روحی و روانی و اقتصادی دارند و رنج میبرند. بنابراین ورزشی ها باید خودشان هوای هم را داشته باشند، به ویژه پیشکسوتان. در شرایطی که ما در فوتبال و ورزش استان مدیران کار بلد و درد کشیده و درد آشنا نداریم و همه مدیران دور و بر سیاست دور میزنند، چه بهتره که  به خودمان تکیه کنیم و به داد هم برسیم. امیدوارم که چنین شود. اما من چون با فضای فوتبال آشنایی بیشتری دارم، بیشتر در رابطه با فوتبال درد دل میکنم. اما امروز یکی از قهرمانان گذشته بوکس خراسان را در مراسم دیدم که سالیان سال با هم در دانشگاه همکار بودیم و او سالها در بوکس برای خراسان مسابقه داده و افتخار کسب کرده و خاک رینگ بوکس خورده و مردی همیشه خندان بوده و هست. البته او من را کاملا به جا آورد و تمرکز داشت، ولی خیلی ها را به یاد نمی‌آورند. چند سال پیش به من گفت قاسم همه آبرو و اعتبارم پیش خانواده ام برای ورزش این بود که سالنی را به اسم من کرده اند ولی یک روز دیدم دیگه آن تابلو نیست و من را لایق نام سالن بوکس ندانستند و گلایه داشت. امروز هم که می‌خندید، یکی کنارش بود و هوایش را داشت. غلامرضا ارمگان را میگم، بزرگ ورزش بوکس خراسان و همکار سابق من در تربیت بدنی دانشگاه فردوسی. در هشتاد و چهار سالگی همانطور خوش پوش وخوش تیپ چون گذشته بود و برای ادای احترام به جناب اسدزاده و عرض تسلیت آمده بود. برای رضا ارمگان عزیز آرزوی سلامتی کامل دارم. اما در کنارم در مسجد یکی از افتخارات فوتبال دیروز خراسان در جام تخت جمشید با ابومسلم و بازیکن تیم منتخب خراسان و شاهین قدیم مشهد و آقای گل جوانان ایران، جناب کریم مسرور خوش صحبت و بامعرفت نشسته بود. از او جویای احوال یکی دیگر از بازیکنان ابومسلم و منتخب خراسان و یار قدیمی‌اش را پرسیدم که دیدم حالش خراب شد و در حال بغض وناراحتی از گرفتاری جسمی  و روحی او گفت که روزگار آرامی ندارد! رضا جاهدی را میگفت. فوتبالیست درجه یک خراسان که سبکبال و چابک با زوج دونفره فوتبالی خودش، جناب حسین امیدوار،  سالهای سال سمت راست تیم فوتبال ابومسلم و منتخب خراسان را بیمه خودشان کرده بودند و مشکل گشای تیم بودند و با فرار های زیبا و همکاری، هماهنگ با هم، کریم مسرورها و سعید صیامی ها و… را در ابومسلم و منتخب خراسان در موقعیت گلزنی قرار میدادند و تماشاگران پرشور آن روزهای فوتبال خراسان و ابومسلم را از جا می‌کندند و شور و نشاط ایجاد میکردند. بدون شک رضا جاهدی یکی از بازیکنان ارزشمند تاریخ فوتبال خراسان است. حال که او حال خوشی ندارد و نه فوتبال ما دست آدمی‌ست که تاریخ فوتبال خراسان را بداند و نه ورزش ما دست کسانی است که با ورزش میانه ای داشته باشند… البته این از بدشانسی ما خراسانیهاست یا از بی هم بودن ماست که ممکنه متولی ورزش استان تنها ورزشش پیاده روی برای گرفتن نان تا نانوایی محلشان در جوانی باشد. چون معیار انتخاب مدیر فوتبال و ورزش، داشتن تخصص و تجربه و تحصیل نیست! معیار چیز های دیگریست که ما ورزشی ها در انتخاب افراد مدیر ورزشی بوق هم نیستیم. صدای همه ورزشی ها هم از نابودی ورزش خراسان و به ویژه فوتبال خراسان هم درآمده و هرچه می‌گوییم و می نویسیم، گوش شنوایی نیست! گویا ورزش خراسان حالا حالاها برای نابودی بیشتر با مدیران نا کار آمد وقت لازم دارد که ورزش را با خاک یکسان کنند…
    بگذریم! روی سخن من پیرمرد با همدوره‌ایها و رفقای قدیم فوتباله که پاک بازی کردید، پول نگرفتید، اهل زدوبند و دلالی نبودید و فوتبالتان تمام شد. قیمت شماها هم در مقایسه با امروز بی‌حساب بود و سر از میلیاردها در میآورد. ولی مفت بازی کردید و تمام شد. الان هم بهتره هوای خودتان و رفیقانتان را داشته باشید، به داد هم برسید، خانواده و رفیق عصای پیریست. آدم گرفتار به هرشکل اول امیدش به خداست و توکل و بعد خانواده و بعد از خانواده این رفیق است که همه کس ادم است. خدا را شکر رفیقان بامرام فوتبالی یکی دوتا نیستند. روزی که یکی از شما ها زنگی بزنید و احوالی بپرسید، انرژی بخش روح و روان رفیقتان میشوید. من درود می‌فرستم به همه کسانی که در این چند روز با خانواده مرحوم خسرو امامی و خاندان محترم اسدزاده همراه و یار و غمخوار بودند. روح خسرو امامی و روح همسر عزیز جناب اسدزاده شاد که بزرگان ورزش خراسان و مشهد بودند و هستند. اما یادمان نرود بزرگانی پرافتخار مانند رضا جاهدی ها و عبادزاده ها و مسرورها و صیامی ها و مخته بازها و کدیورها و فریدونی ها و محمدیان ها و قوچان نژادها و‌‌‌‌‌… خیلی از بزرگان دیگر، دلاورانی در میدان های ورزش بودند که دل نازک اند و حق به گردن ورزش خراسان دارند. آیا از پهلوان توکل و پهلوان های دیگر خبر داریم؟ سرو قامتان تاریخ ورزش خراسان روزگاری مردم را شاد کردند، برای شادی دلشان و سلامتی همه عزیزان و بزرگمردان  هم دعا کنیم هم عمل کنیم یعنی خودمان به خودمان توجه کنیم که روحیه جوانمردی و گذشت و فداکاری را خاک خوردگان ورزش می دانند.
    خدا نگهدارتان. روح همه آسمانی های ورزش خراسان بزرگ و کشور شاد.
    مخلص همه اهالی ورزش و پیشکسوتان  بزرگوار خراسان بزرگ
    قاسم زردکانلو

     

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *