نخست نیوز : هرچند موضع گیری های کارلوس کی روش در برابر سوال های هدفمند برخی رسانههای خارجی قابلتوجه و درخور تحسین بود اما از حیث فنی مرد پرتغالی از آمادگی ذهنی لازم برای هدایت تیم ملی در جام جهانی برخوردار نبود. نشان به آن نشان که مهمترین عامل حذف و ناکامی تیم شاید بیشتر از آنکه به حریفان یا بازیکنان مربوط باشد به ترس شخص سرمربی، لجبازی وی در تکرار اشتباهات و عدم توانایی ایجاد تغییر درروند ناکامی اختصاص دارد. دعوت و بازی دادن به بازیکنانی که تا قبل از آغاز مسابقات مصدوم بودند همچون سردار آزمون و علی کریمی، بازی دادن به بازیکنانی با سن بالا و عدم کارایی مناسب همچون احسان حاج صفی و نیمکت نشینی محض چهرههای موثری همچون حسین کنعانی زادگان، شجاع خلیل زاده، وحید امیری و … در برابر بازی دادن کامل به مهرهای نا آماده با عملکرد بسیار ضعیف همچون مجید حسینی همه حکایت از اشتباهات بزرگ کادر فنی تیم ملی فوتبال و شخص کارلوس کی روش دارد. البته آنچه در صدر این نوشتار گفتم هیچیک تحلیل فنی نیست چون نگارنده سابقه ورزشی لازم برای اظهارنظر فنی در رابطه با این موضوع را ندارد اما مواردی که ارائه گردید آنچنان نیاز به تشخیص حرفهای نداشت و از نگاه یک بیننده فوتبال هم قابلدرک بود. اکنون بعد از پایان حاشیههای جام جهانی برای فوتبال ایران وقت آن رسیده است که با آنالیز دقیق رویدادها و تصمیمها اقدامات موثری برای پیشرفت تیم ملی و کسب موفقیت در مسابقات پیش رو صورت پذیرد. در سالهای اخیر این رشته ورزشی در کشور ما با چالشهای فراوانی مواجه بوده است. چه در جایگاه مدیریتی که باوجود سوابق ناکامیهای بزرگ عجیبترین انتخاب رئیس فدراسیون را به همراه داشت و چه از منظر فنی که اسکوچیچ بسیار موفق را با دلایل خودساخته کنار زدند و پیرمرد پرحاشیه پرتغالی را در رأس نیمکت قراردادند. قطعا اگر روند مدیریت ورزشی در کشور برمدار طبیعی خود باشد باید تمامی این موارد از افرادی که در آن نقش داشتهاند سوال شود و مورد بازخواست قرار بگیرند. آن زمان که با رشادت و جسارت سرمربی موفق تیم ملی را کنار زدند و کار فنی تیم را به فردی سپردند که سالهاست توفیقات قابلارائهای در عرصه مربیگری نداشته است آنهم با هزینههای گزاف اکنون هم وقت پاسخگویی است. هرچند معمولا مسوولان فدراسیون و خصوصا شخص رئیس آن با اعتمادبهنفس کاذب (بخوانید وقاحت) بار دیگر چنان از عملکرد خود دفاع خواهد کرد که گویی از این فرد شایستهتر برای مدیریت وجود ندارد اما بدون شک افکار عمومی در برابر اینچنین رفتاری قانع نخواهد شد. باید روحیه پاسخگویی در بین آقایان افزایش یابد و با توجه به میلیاردها تومان پولی که هزینه کردهاند و ناکامیهایی که حاصلشده است روند قبلی و ناکارآمد خود را تغییر دهند. مگر میشود عدهای اینگونه با احساسات مردم و هیجانات عمومی بازی کنند و پول بیتالمال را هزینه کنند و دستآخر هم آب از آب تکان نخورد و به احدی پاسخ ندهند و مجدد با همان قدرت به مدیریت خود ادامه دهند. همه وظیفهدارند تیم ملی را در هر حالی حمایت کنند و پشت سر آن باشند اما این دلیل نمیشود کاستیها و نقاط ضعف را نادیده بگیریم که در این صورت هیچگاه پیشرفت قابلتوجهی رخ نخواهد داد.
دیدگاهتان را بنویسید