×
×
جدیدترین‌‌ها

عرصه فرهنگ و سلاح فرهنگى

  • کد نوشته: 111108
  • ۱۱ آبان ۱۴۰۳
  • عرصه فرهنگ عرصه فكر و اندیشه است، عرصه اعتقاد و گرایش است، عرصه جلوه‌گرى انواع مكاتب حق و باطل است، بنابراین بازسازى فرهنگى نیز به معناى مبارزه با اندیشه‌هاى باطل، برداشت‌هاى نادرست، گرایش‌هاى شیطانى، روش‌هاى غلط و مكاتب انحرافى و جایگزینى حق و صواب است.
    عرصه فرهنگ و سلاح فرهنگى

    به گزارش نخست نیوز، سید معین امامی میبدی_ پیدا است که چنین مبارزه‌اى، بازور سلاح‌های سرد و گرم و به‌کارگیری تکنولوژى پیشرفته و بسیج نیروهاى فیزیکى میسر نیست. اگر مردم دنیا دست‌به‌دست هم دهند و مدرن‌ترین تکنولوژى را بکار گیرند تا یک فکر غلط را از ذهن یک فرد بزدایند نخواهند توانست. این مبارزه سلاح دیگرى نیاز دارد. در این عرصه تنها سلاح مؤثر علم است، فقط با منطق صحیح است که‌ مى‌توان غلط را نابود ساخت، نه بازور و یا شعار. البته شعار و زور نیز هر یک در جاى خود مؤثر است و باید از آن استفاده نمود اما میدان اندیشه و فرهنگ، میدان منطق و علم است، عقل باید تجلى کند، فکر باید بکار افتد، حقایق باید روشن شود تا دشمن فرهنگى مغلوب گردد. پس باید با سلاح منطق و استدلال، با سلاح تفکر و تحقیق، با سلاح دانش و علم مجهز شویم تا بتوانیم در دنیاى اندیشه‌هاى متضاد و مکاتب متقابل، حق را از باطل، سره را از ناسره جدا نموده هر یک را به‌جای خود نشانیم. این وظیفه ماست، این نبرد اگرچه مثل نبرد نظامى درگیرى مشهود و محسوسى ندارد، انسان تماشاگر صحنه‌اى که هزاران کشته و زخمى در آن باشد نیست، ولى اهمیت آن به‌مراتب بیش از نبردهاى نظامى است، و آثار مطلوب یا نامطلوب آن در درازمدت گسترده‌تر عمیق‌تر از آثار نبردهاى نظامى است. باید اعتراف کرد که این حقیقت درگذشته آنچنان که‌ مى‌بایست شناخته‌نشده و هم‌اکنون نیز آن‌گونه که درخور و شایسته آن است موردتوجه نیست.

    در مبارزه نظامى معمولا دشمن کاملا شناخته‌ مى‌شود قیافه و جهت‌گیری‌اش مشخص است. انسان‌ مى‌بیند گلوله و بمب و موشک از چه سوئى‌ مى‌آید و چه سوئى را هدف قرار‌ مى‌دهد. به‌راحتی نوع سلاح بکار رفته را‌ مى‌توان تشخیص داد، اما در مبارزه فرهنگى این‌گونه نیست. نه دشمن به‌راحتی قابل شناخت است و نه عرصه‌ی مورد هجوم وى و مزارع سلاح بکار رفته. چه‌بسا در زیر ماسک دلسوزى براى اسلام سال‌ها و شاید قرن‌ها فعالیت کند و زیرپوشش آن، ضربه‌هاى کارى بر پیکر آن وارد سازد. چنان وانمود کند که از دل‌سوختگان اسلام و دلباختگان این مکتب است، حتى کارهاى به‌ظاهر خوب و ریاکارى‌هاى نسبتاً چشمگیرى نیز در این زمینه انجام دهد ولى در لابلاى همین کارها زهر خود را به پیکر این فرهنگ تزریق نماید به‌طوری‌که اکثر مردم و گاهى همه آن‌ها جز نوادرى نفهمند که این خوراک فرهنگى حاوى چه زهر خطرناکى است، و چه‌بسا چهره پرفریب و ریاى دشمن آن‌قدر زیرکانه گریم شده باشد که مردم آن را به‌عنوان کسى که لیاقت رهبرى فرهنگى دارد بپذیرند.

    <div id="mediaad-g3v2q"></div> <div id="mediaad-jrNj"></div>

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *