نخست نیوز،مهرشاد عنبری _که کسی زیر پاهایشان پوست خربزه انداخته و یا زیرآب شان را زده هیچ وقت به نزدیکان و همراهان و همدلان خود شک و تردید نمی کنند و تمام افکار خود را به همه چیز معطوف داشته الا نزدیکان خود ،وگفتار و رفتار همان ها چنان فرد را به وادی ایمن، هدایت می کند که جز وفا از یار خود انتظار هیچ رویکرد ی را بر نخواهند تافت . مگر می شود رفیق گرمابه و گلستان باشی و آنوقت بدور از یار جفا بکنی و آن هنگام که پرده رسوایی دیر یا زود برافتد و رنگ رخساره خبر دهد از حال نهانت ، در تنهایی خواهد گفت ،
هرگز اندیشه نکردم که کمندت به من افتد
اما افتاد و رهایی از کمندش دل و دین ، ایمان را به انحطاط کشاند.
حضرت حافظ می فرماید :
*دل خویش را بگفتم چو تو دوست میگرفتم*
*نه عجب که خوبرویان بکنند بیوفایی*
پذیرفتن بعضی از رفتارها از نزدیکان بسیار دشوار است و به گمانم علت را نباید در آدمها جست بلکه باید در فرهنگ و آموزش یک کشور آنرا بررسی ومورد واکاوی قرار داد.
متاسفانه سالهاست دچار انحطاط اخلاقی و معرفتی شده ایم و بعضی ها برای رهایی از بحرانهای حاکم جامعه بدنبال دستاویزی برای به اوج کشیدن خود بوده است ،
در تاریخ باستان ایرانیان از پهلوانان و عیاران برایمان داستانها نوشته ونقل کرده اند نقل آن سخنان ایجاد یک فرهنگ معرفتی بود و گویا چندان بین آحاد مردم دوام نیاورد . برای پایداری یک فرهنگ غنی باید همه ابزارهاو محتوی آن فراهم شود چه خوب گفته اند انسان گرسنه دین و ایمان ندارد و این گرسنگی یکی از مهمترین عامل سقوط اخلاق و معرفت و دریک کلام سقوط فرهنگ آن ملت است که نادیده انگاشته شده و برای رسیدن به تاریخ و فرهنگ ایران باستان آیا زمانی باقی مانده؟ هر مقدار که در بستر جامعه فرو می رویم فقر فرهنگی عیان تر میشود ، و دستاورد این فقر، مایه ترس و
وحشت یک جامعه بوده ، که امنیت ، آرامش و آسایش را ربوده است .
دیدگاهتان را بنویسید