نخست نیوز؛ فراز و فرودهای اقتصاد ایران که در طی سالهای اخیر تناوب بیشتر را نیز پیدا کرده سبب شده تا افکار عمومی، حساسیت بالایی به حوزه پیدا کنند. در شبکههای اجتماعی نیز بازارِ طرح تحلیل و تفسیرهای مختلف با محوریت وضعیت کنونی و آینده اقتصاد ایران داغ شده است. تفسیرهایی که هر کدام سعی دارند چشم انداز روشن تری را از اقتصاد ایران و آینده آن ارائه کنند. با این همه، در نگاهِ افکارعمومی به حوزه اقتصاد، برخی باورهای غلط و شایع نیز قابل مشاهده است.
این موضوع با توجه به عدم تخصص عمومِ مردم در عرصه اقتصادی و بنیادهای علم اقتصاد، کاملا منطقی و طبیعی است با این حال، این امر سبب میشود تا آنها بعضا دیدگاههای نادرستی را در مورد معادلات اقتصادی کشور که به صورت مستقیم بر زندگیشان نیز اثرگذاری دارد، داشته باشند و در نتیجه، با ضرر و زیانهای بزرگی نیز مواجه شوند.
از این رو، به طور خاص میتوان به ۳ باور غلطِ شایع در اقتصاد ایران که افکار عمومی نیز در مورد آنها دیدگاهِ روشنی ندارند اشاره کرد.
تورم و نگاه جزیرهای به بازارهای مختلف
در سالهای گذشته بارها و بارها گفته شده بازار مسکن یا خودرو، رو به کاهش و مسوولان مرتبط با این حوزهها نیز اعلام کرده اند که با اتخاذ برخی سیاستها به دنبال کاهش تورم در این بازارها هستند. این در حالی است که یکچنین مسالهای به یک دلیل عمده و محوری از اساس غلط است. باید توجه داشت که تورم در بازارهای مختلف مالی تا حد زیادی تابعی از کلیت معادلات حاکم بر اقتصاد است.
دوگانه سوءمدیریت و تحریمهای خارجی
تاکنون بارها و بارها به این نکته اشاره شده که به دلیل تحریمهای گسترده قدرتهای غربی، اقتصاد ایران با چالشهای جدی دست به گریبان است و این مساله نمودهای عینی خود را در اقتصاد داخلی به نمایش گذاشته است. اگرچه مساله تحریمهای خارجی و اثرگذاری منفی آنها بر مراودات بین المللی و اقتصادی داخلی قابل انکار نیست، با این حال، باید بدانیم که بنا بر آنچه تاکنون بارها و بارها کارشناسان اقتصادی و مسوولان ارشد کشور گفته اند، سهم سوءمدیریت و عدم تدبیرهای داخلی در حوزه اقتصادی، به مراتب بیشتر از تحریمهای خارجی است.
اعتقاد به ارزانیِ بی دلیل!
در سالهای گذشته بارها قیمت یک کالا و یا مثلا قیمت ارز در کشور به یکباره اوج گرفته و سپس شاهد کاهش قابل توجه آن بوده ایم. موضوعی که موجب شده تا برخی از مردم در برهههای کاهش قیمت، از پایان یافتن چالشهای اقتصادی و کاهش یافتن قیمتها سخن بگویند. با این حال، نکته مهم این است که اساسا در اقتصاد، باور داشتن به ارزانیهای بی دلیل، محلی از اعراب ندارد. مثلا وقتی قیمت ارز ارزان میشود، باید بپرسیم که دقیقا چه تغییری در معادلات اقتصادی کشور روی داده که موجب این کاهش شده است؟
بدون تردید شناسایی محرکهای اصلی ارزانی میتواند نقشی مهم در ایجاد یک درک درست و بهتر از این موضوع برای افکار عمومی بازی کند و البته که بروندادهای مختلفی را نیز در آینده برای آنها تداعی خواهد کرد. با این همه، همانطور که پیشتر نیز گفته شد، بسیار اشتباه خواهد بود اگر بدون هرگونه دلیلی، باور به ارزانی داشته باشیم. موضوعی که در نوع خود نوعی نگاه موقت به معادلات اقتصادی را نمایندگی میکند.
منبع فرارو
دیدگاهتان را بنویسید