به گزارش نخست نیوز، در کمتر از یک یا چند ماه چندبرابر سود کنید؛ هرچه سود بالاتر و تبلیغات جذابتر، مشتری بیشتر و داستان خیلی هم ساده است.
فرض کنید یک نفر ۲ عدد گردو از ۱۰ نفر میگیرد و قول میدهد که بعد از مدتی به هر نفر به ازای هر ۲ عدد گردو، ۴ گردو بدهد اما درختی که بتواند این تعداد گردو را در کمتر از یک زمان کوتاه دوبرابر کند، در دنیا وجود ندارد مگر اینکه تعداد افراد بیشتری حاضر شوند به این بازی با گردو بپیوندند و فرد خریدار گردو هم گردوی افراد جدید را به افراد قدیم بدهد. او این بازی را ادامه خواهد داد تا یک باره تعداد گردوها به یک کامیون برسد و او شبانه فرار کند، آن زمان است که همه میفهمند که خبر از گردو نیست و هر گردی، گردو نیست.
این بازی ساده اما ریشه در یک انگیزه کلاهبرداری با فریب افراد دارد و در ایران مثالهای زیادی از بازی به اصطلاح پانزی میتوان زد. از موسسات اعتباری که وعده سود بیشتر از بانکها را میدادند و سود سپردهگذاران را از سپردهگذاران جدید میپرداختند تا خودروفروشانی که از مردم پول گرفتند تا مدتی بعد خودرو با قیمت مناسب به آنها تحویل دهند اما یکشبه فرار کردند.
سکانسی از فیلم برداران لیلا را به یاد بیاورید که فردی ۱۰۰۰ دستگاه پراید را به مردم با قیمت کمتر از کارخانه وعده داده بود و اما در سررسید، به جای تحویل خودرو، پول افراد را با پول افراد تازه به تله افتاده میپرداختند و این سیکل را ادامه میدادند. داستان کمپانی کوروش و بازی پانزی با وعده آیفون با قیمت پایینتر هم نمونه دیگری است که بسیاری را نقرهداغ کرده است.
خالق بازی پانزی که بود؟
چارلز پانزی آمریکایی کسی بود که در مقام یک بازرگان بازی پانزی را راهانداخت و با خرید کوپنهای تخفیف پست و فروش آن به مردم به آنها وعده سود ۱۰۰ درصدی در ۹۰ روز را داد. روش او این بود که از مردم پول میگرفت و تبلیغ میکرد و با اضافه تر شدن تعداد خریداران، پول خریداران قبلی را میداد و در کمتر از یک سال ۲۰ میلیون دلار آمریکا را به جیب زد.
او تابستان سال ۱۹۱۹ کارش را در یک دفتر کوچک در خیابان بوستون آمریکا استارت زد و بعدها برای ترغیب و جلب نظر افراد بیشتر، مدت سرمایهگذاری را به ۲ بازه زمانی ۴۵ روزه با سود ۵۰ درصد کاهش داد آنهم در شرایطی که بانکها به سپردهگذاران سود سالانه ۵ درصد میدادند.
روش او تا زمانی که افراد حاضر به سرمایهگذاری بودند و چارلز پانزی از پولهای جدید، پول و سود سرمایهگذاران قبلی را پرداخت میکرد ادامه داشت اما سرانجام این زنجیره قطع شد و بسیاری مال خود را باختند.به سال ۲۰۰۸ برگردیم، زمانی که طرح پانزی برنارد مدوف آمریکای پس از ۱۷ سال به شکست خورد و مشخص شد که او در این مدت ۶۵ میلیارد دلار کلاهبرداری کرده است.
پنیر مجانی فقط در تله موش!
شاید شما هم این ضربالمثل را شنیده باشید که پنیر مفت فقط در تله موش پیدا میشود! پس بدانید در اقتصاد ناهار مجانی نمیدهند و هرچه وعده غذای چربتر باشد، سلامتیشما در خطر بزرگتری قرار میگیرد. پس اگر یک پیام تبلیغاتی به دستتان رسید یا کسی وعده سود بدون ریسک و زیاد داد، بدانید یک تله برای دام انداختن شما آماده کرده است.
این وعده سود بالا، معمولا با وعده بدون ریسک و توام با ایجاد یک جو روانی و هیجان کاذب همراه است که بسیاری را به این فکر میاندازد که زودتر از بقیه دست به کار شود، ماموریت بعدی این است که افراد بیشتری در این تور گرفتار شوند و کسی هم سوال نکند که این سود کلان از کجا به دست میآید. هروقت به فکر سود بادآورده افتادید، داستان چرخهای خیاطی میلیاردی را به یادآورید که گفته شد در آن یک فلز گرانبها جاسازی شده است. فررودین سال ۱۳۸۰ بود که شایعه وجود یک قطعه الماس یا طلا در بدنه چرخ خیاطی مارشال معروف به دوشیرنشان و خرید این چرخهای خیاطی توسط بانک مرکزی به قدری قوت گرفته بود که همه دنبال پیدا کردن این چرخهای خیاطی بودند.
از خطای سلبریتیها تا غفلت مسئولان
این روزها همه از کمپانی کوروش سخن میگویند و سلبریتیهای تبلیغ کننده را مقصر گمراهی مالباختگان میدانند اما غفلت مسئولان از رشد قارچگونه افراد و شرکتها هم انکارشدنی نیست.
این بازیهای پانزی نماد آشکاری از بازی با فریب افکار عمومی است و سدکردن مسیر این کلاهبرداری با توجه به مقررات موجود چندان سخت هم نیست. یکبار برای همیشه اراده کنید و جلوی این کلاهبرداریها را بگیرید؛ مگر بانک مرکزی حساب ها را زیر نظر ندارد و تراکنشها را کنترل نمیکند، مگر به این شرکتهای قارچگونه مجوز فعالیت داده نشده، مگر تبلیغات گسترده آنها از نظرها دورمانده بود؟ اینها بخشی از سوالهایی است که میتوان آنها را شنید و اجازه تکرار سکانس فیلم برادران لیلا در اقتصاد ایران را نداد. کدام سکانس!
اکران سکانس برادران لیلا در کوروش کمپانی
کوروش کمپانی نه آخرین، بلکه جدیدترین بازیگران کلاهبرداری به روش پانزی کشف شده است، اما فهرست بلندی از این روش را میشود پیدا کرد. در سالهای اخیر افراد زیادی با هدف سود بالاتر و یکشبه پولدار شدن در دام قماربازی پانزی افتادهاند و مالشان و بلکه سلامتیشان را به خطر انداختهاند. این اسامی برایتان آشنا نیست؛ پدیده شاندیز، سکه ثامن، پروژه سولار، لیورپول، ترون، شرکتهای هرمی گلدکوئیست و نمونههای مشابه آن. همچنین صندوقهای قرضالحسنه با سوءاستفاده از اسامی مذهبی و… تنها یک نمونه از صدها نمونه کلاهبرداری از شهروندانی است که فکر میکنند بدون زحمت و با ریسک کوتاهمدت میتوانند به کوه ثروت برسند. این دیالوگ را بخوانید:
– کارخانه، پراید را یکماهه تحویل میدهد ۲۳میلیون تومان، محمود اینا تحویل میدهند، ۳ماهه چقدر؟ ۲۰میلیون تومان!
– وایسا یک سؤال؟ شما ماشین را از کارخانه تحویل میگیرید یا دلال؟
– هیچکدوم! ما عملا اصلا به کسی ماشین را تحویل نمیدهیم.
– معذرت میخواهم از اینهایی نیستید که پول مردم را میگیرند، جمع کرده و فرار میکنید؟
– خلافکار پولش رو نقد میکنه، میذاره زیر متکاش؛ ما ۱۰تا حساب بانکی داریم، دستهچک داریم.
– پس اینکه پول میگیرید، ماشین تحویل نمیدید، یعنی چی؟
– خیلی پیچیده نیست. یکبار دقیق گوش کنید، متوجه میشید. این دفتر قبل از اینکه دست من باشه، دست دومادمون بود. دوماد ما هزار پراید ثبتنام کرد، پولش رو برداشت و رفت. دفتر را هم به من تحویل داد. من در مرحله اول هزار پراید ثبت نام کردم، بدهی دومادمون را دادم قبل اینکه کسی شکایت کنه؛ در مرحله دوم هزار دستگاه پراید دیگر ثبتنام کردم پولش رو برداشتم گذاشتم توی جیبم و حالا اگر شما بخواهید این دفتر را از من تحویل بگیرید، اول باید بدهی مرا تسویه کنید و در مرحله دوم هزار پراید دیگر ثبتنام کنید و پولش رو بردارید برای خودتان و دفتر را به فرد بعدی تحویل دهید. نفر بعدی هم دقیقا باید همین کار را بکند.
– این یک چرخه است دیگر
– اون وقت ملت نمیروند شکایت کنند؟
– مردم معمولا برای یکی، ۲ماه تأخیر شکایت نمیکنند و…
… بهنظر من ریسکش خیلی پایینه!!!
منبع همشهری آنلاین
دیدگاهتان را بنویسید