نخست نیوز : این بیان صریحی است از نگاه امام خمینی به سیاست. صریح، صادق و شفاف. آنان که سیاست را خدعه میدانند و میدان زیر و رو کشی میپندارند با منهج و منطق امام بیگانهاند. منهج امام همان خطِ نهجالبلاغه است که نمود پرجلوه آن را در نامه مولا علی به مالک اشتر میخوانیم. همان نهیبی است که بر سر “عثمان بن حنیف” سر میدهد. همان منطق علوی است در مواجهه با کارگزار صادق اما ناتوان. همه اینها را درگذر حکومت کوتاه اما پر اثر امام خمینی دیدیم. در همه فرازوفرودها همچنان همان بود که از اول تعریف و تبیین کرد.” روحالله الموسوی الخمینی” بود. چه وقتی علم مبارزه را برافراشت. چه وقتی تبعید در ترکیه را روزبهروز به ریلگذاری برای نهضت اختصاص میداد و چه روزهایی که در نجف در مبانی ولایتفقیه و حکومت اسلامی را تبیین میکرد. او با همان منطق امام رضایی که میفرماید:” إنّ النّاسَ لَو عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لَاتَّبَعُونا؛ اگر مردم زیباییهای سخنان ما را میشناختند ، بیشک از ما پیروی میکردند.” به تبیین شاخصههای حکومت از منظر اسلام میپرداخت. باور او چنین بود که مردم اگر با حقیقت آشنا شوند، پایکار خواهند آمد. چنین هم شد. مردم به صداقت روحالله چنان بور کردند که او را “امامِ” خویش” خواندند وماموم او شدند نهفقط در نماز که در گستره حیات. بر اساس همان باور مومنانه “انما الحیاه عقیده و جهاد”. پای عهد شان هم ایستادند. هم مردم و هم امام. همین باور دوطرفه و یقینی باعث شد که بدرقه امام بعد از ده سال، بسیار پرشکوهتر از استقبال از ایشان باشد. تا جایی که رکورد تجمعات بشری رقم بخورد و هنوز هم هیچ تجمعی چنان شکل نگرفته است. مردم صداقت امام را باور داشتند و امام هم به ایمان مردم یقین داشت. سیاست روحالله هم بر همین پایه استوار بود. در صداقت و اعتماد به مردم و توکل به خدای بزرگ. راز بزرگی امام و امتِ امام هم در همین است…
نویسنده :غلامرضا بنی اسدی
دیدگاهتان را بنویسید