×
×
جدیدترین‌‌ها

یادگارها و میراث سعید تشکری

  • کد نوشته: 41098
  • فروردین 15, 1401
  • اول می خواستم از این بنویسم که خیلی زود یا حداقل «زود» بود که او را از دست بدهیم، اما وقتی که درست و بدون تعصب در مفهوم زود رسیدن یا دیر آمدن فرشته مرگ فکر می کنم، می بینم که دو سال است، پدیده «مرگ زودهنگام» معنای خودش را دیگر از دست داده است و کرونا چنان بلایی بر سر هستی و نیستی همه ما آورده که نه تنها «زمان مرگ»، بلکه «چیستی و چگونگی مرگ» هم معنای دگرگونه ای پیدا کرده است.
    یادگارها و میراث سعید تشکری

    نخست نیوز : اما موضوع این نوشتار، نگاه فلسفی به مرگ های کرونایی نیست زیرا که این بار، نه ویروس کرونا بلکه درد و رنج جانفرسای بیماری دیگری، نویسنده را از ما گرفت.

    درباره نوع نگاه و قلم و ویژگی حرفه ای و رفتاری سعید تشکری، هم پس از درگذشت او و هم در زمان بودنش، دوستانش بسیار نوشته اند و از این لحاظ باید خداوند را شکر گفت که او در زمان زندگی دنیوی اش، بیش و کم، احترام و حرمت دید، به ویژه در سه چهار سال اخیر که داستان ها و رمان های امام رضایی اش بیشتر دیده شد و توجه منحصر به فرد او به گنج های بی بدیل نهفته در مفهوم سه گانه «امام و زائر و زیارت» و همچنین تعصب آگاهانه و عالمانه اش بر ریاضت قلمی و کشف و تجربه کردن در مقام «نویسنده شهرامام رضا(ع)» و «کاشف هنرمندانه روایت های جاری در روح زمانه جغرافیای خراسان بزرگ»، بیشتر قدر دانسته و تکریم شد.

    پس از این منظر، جای دریغ و تاسف نیست.

    اما شاید تنها نگرانی که درباره سعید تشکری و میراث کاری او وجود دارد، این است که به این سوال بپردازیم که هم اکنون چه تعداد نویسنده جوان در مشهد هستند که مثل او سرسپرده و دلداده سوژه های بومی شهرشان هستند؟

    پرسش دیگر اینکه چند نویسنده در شهرمان داریم که علاقه مند هستند، «مشهد الرضا» را با تمام مختصات مادی و معنوی اش درک کنند و مانند مرحوم «سعید» حاضرند، برای رسیدن به نگاه خلاقانه( و نه کلیشه ای و دم دستی) در ساخت و ساز و معماری ادبیات داستانی درباره مفاهیم زائر و زیارت، خودشان را برای سالهای متمادی به ریاضت فکری و عرق ریزان روح بیندازند؟

    تشکری، آن گونه که اهل قلم درباره اش گواهی داده اند و برای اثبات این سخن به برخی آثار او ارجاع می دهند، به پژوهش های میدانی و آرشیوی درباره تاریخ و تمدن، خرده فرهنگ ها و حماسه ها و اوسنه های خراسان بزرگ بسیار پایبند و دغدغه مند بوده و یافته های تحقیقاتش را با وسواس و دقت مثال زدنی و به شکل نوآورانه و در قالب فرم هنری، دستمایه کارهایش می کرده است.

    اما چه قدر نویسنده های جوان شهرمان این آمادگی یا توان و بضاعت را دارند که در این زمینه، جا پای سعید تشکری بگذارند و برای داستان، رمان، نمایشنامه و فیلمنامه شان، پشتوانه تاریخی( با ابزار پژوهش) فراهم کنند و به غنا و سندیت آثارشان بیفزایند؟

    در پاسخ به این چند پرسش مهم، روشن است که «کمیت» مدنظر نیست و سیاهی لشکرهای پرتعداد به کار ما و هیچکس نمی آید، چنان که مرام و مسلک خدابیامرز سعید تشکری هم چنین نبود و او، به اذعان دوستانش، از کارهای کلیشه ای و کمیت محور، همیشه گریزان بود و «کیفیت» و «اصالت» کار را بر همه چیز ترجیح می داد.

    به واقع، اگر فقط دو سه نویسنده جوان و خوش قریحه و با پشتکار بتوانند پرچم شاگردی زنده یاد سعید تشکری را بر سر دست بگیرند و اصول کار و راهش را در حوزه داستان نویسی مبتنی بر بومی گرایی، روایت های ناب و خلاقانه با مضامین «امام و زیارت و زائر» و بازنمایی حماسه های تاریخی و مردم نگاری در قلمروی «خراسان تمدنی» ادامه دهند، می توانیم بگوییم که هرچند سعید تشکری و زایش های قلمی تازه اش را دیگر با خود نداریم و از این جهت، زیان دیده و متاسفیم اما با افتخار می توانیم سر بلند کنیم و بگوییم که میراث فکری اش همچنان در مکتب نویسندگی خراسان، جاری و جاودان و ماناست. تا باد چنین بادا.

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *