نخست نیوز : اما موضوع این نوشتار، نگاه فلسفی به مرگ های کرونایی نیست زیرا که این بار، نه ویروس کرونا بلکه درد و رنج جانفرسای بیماری دیگری، نویسنده را از ما گرفت.
درباره نوع نگاه و قلم و ویژگی حرفه ای و رفتاری سعید تشکری، هم پس از درگذشت او و هم در زمان بودنش، دوستانش بسیار نوشته اند و از این لحاظ باید خداوند را شکر گفت که او در زمان زندگی دنیوی اش، بیش و کم، احترام و حرمت دید، به ویژه در سه چهار سال اخیر که داستان ها و رمان های امام رضایی اش بیشتر دیده شد و توجه منحصر به فرد او به گنج های بی بدیل نهفته در مفهوم سه گانه «امام و زائر و زیارت» و همچنین تعصب آگاهانه و عالمانه اش بر ریاضت قلمی و کشف و تجربه کردن در مقام «نویسنده شهرامام رضا(ع)» و «کاشف هنرمندانه روایت های جاری در روح زمانه جغرافیای خراسان بزرگ»، بیشتر قدر دانسته و تکریم شد.
پس از این منظر، جای دریغ و تاسف نیست.
اما شاید تنها نگرانی که درباره سعید تشکری و میراث کاری او وجود دارد، این است که به این سوال بپردازیم که هم اکنون چه تعداد نویسنده جوان در مشهد هستند که مثل او سرسپرده و دلداده سوژه های بومی شهرشان هستند؟
پرسش دیگر اینکه چند نویسنده در شهرمان داریم که علاقه مند هستند، «مشهد الرضا» را با تمام مختصات مادی و معنوی اش درک کنند و مانند مرحوم «سعید» حاضرند، برای رسیدن به نگاه خلاقانه( و نه کلیشه ای و دم دستی) در ساخت و ساز و معماری ادبیات داستانی درباره مفاهیم زائر و زیارت، خودشان را برای سالهای متمادی به ریاضت فکری و عرق ریزان روح بیندازند؟
تشکری، آن گونه که اهل قلم درباره اش گواهی داده اند و برای اثبات این سخن به برخی آثار او ارجاع می دهند، به پژوهش های میدانی و آرشیوی درباره تاریخ و تمدن، خرده فرهنگ ها و حماسه ها و اوسنه های خراسان بزرگ بسیار پایبند و دغدغه مند بوده و یافته های تحقیقاتش را با وسواس و دقت مثال زدنی و به شکل نوآورانه و در قالب فرم هنری، دستمایه کارهایش می کرده است.
اما چه قدر نویسنده های جوان شهرمان این آمادگی یا توان و بضاعت را دارند که در این زمینه، جا پای سعید تشکری بگذارند و برای داستان، رمان، نمایشنامه و فیلمنامه شان، پشتوانه تاریخی( با ابزار پژوهش) فراهم کنند و به غنا و سندیت آثارشان بیفزایند؟
در پاسخ به این چند پرسش مهم، روشن است که «کمیت» مدنظر نیست و سیاهی لشکرهای پرتعداد به کار ما و هیچکس نمی آید، چنان که مرام و مسلک خدابیامرز سعید تشکری هم چنین نبود و او، به اذعان دوستانش، از کارهای کلیشه ای و کمیت محور، همیشه گریزان بود و «کیفیت» و «اصالت» کار را بر همه چیز ترجیح می داد.
به واقع، اگر فقط دو سه نویسنده جوان و خوش قریحه و با پشتکار بتوانند پرچم شاگردی زنده یاد سعید تشکری را بر سر دست بگیرند و اصول کار و راهش را در حوزه داستان نویسی مبتنی بر بومی گرایی، روایت های ناب و خلاقانه با مضامین «امام و زیارت و زائر» و بازنمایی حماسه های تاریخی و مردم نگاری در قلمروی «خراسان تمدنی» ادامه دهند، می توانیم بگوییم که هرچند سعید تشکری و زایش های قلمی تازه اش را دیگر با خود نداریم و از این جهت، زیان دیده و متاسفیم اما با افتخار می توانیم سر بلند کنیم و بگوییم که میراث فکری اش همچنان در مکتب نویسندگی خراسان، جاری و جاودان و ماناست. تا باد چنین بادا.
دیدگاهتان را بنویسید