یکی از جاذبههای ترکیه برای بسیاری از ایرانیان تور کشتی روی دریاست. سفر با کشتیهای ولو کوچک بر روی دریا میتواند هیجانانگیز و پر نشاط باشد؛ عجیب آنست که مسئولین این توانمندی را نمیبینند.
گشت و گذار، گروه فرهنگ- امیر هاشمی مقدم؛ پژوهشگر حوزه انسانشناسی گردشگری
بحث توافق بر سر مسائل دریای مازندران بین ایران و چهار کشور ساحلی آن، همچنان در رسانهها و شبکههای اجتماعی داغ است. بسیاری از ایرانیان و کارشناسان بر این باورند که حقوق تاریخی ایران در این توافق نادیده گرفته شده است. نگارنده اگرچه هیچ سررشتهای در زمینه مسائل حقوق بینالملل ندارد، اما با این جریان همسو است و به دلایل زیر باور دارد دولت ایران در این قرارداد، از حقوق تاریخی سرزمینمان آنچنانکه باید، دفاع نکرده است: ۱- تاکید برخی کارشناسان حوزه اوراسیا (همچون دکتر شعیب بهمن) بر از دست رفتن حقوق ایرانی در این کنوانسیون؛ ۲- پنهان نگاه داشتن مفاد این قرارداد از سوی مسئولین ایرانی؛ ۳- اشاره نکردن به قراردادهای ۱۹۲۰ و ۱۹۴۱ (که به باور برخی کارشناسان، به سهم بالای ایران در این دریا اشاره کرده بود) در قرارداد کنونی؛ ۴- کوتاه آمدن ایران از موضع خود مبتی بر دریاچه بودن این پهنه آبی (که میتوانست دستکم سهم برابر و ۲۰ درصدی را برایمان به ارمغان آورد). اینها در کنار فرضیاتی همچون امتیازدهی به روسیه و همسایگان غربگرا همچون جمهوری آذربایجان برای دریافت پشتیبانی آنان در رویارویی با غرب، نگرانکنندهتر میشود.
اما در اینجا سخن نگارنده بر سر این مسائل –که کارشناسان در این چند روز به فراوانی دربارهاش گفته و نوشتهاند- نیست؛ بلکه بر سر نادیده گرفتن بخشهایی دیگر از توانمندیمان در این پهنه آبی است. یکی از انتقادات این چند روزه که در چارچوب طعنه نوشته شده، این بود که برای مسئولین ما، همان ساحل دریای مازندران (و حتی نه خط ساحلی ۱۰ مایلیاش) کافی است تا بتوانند طرح امر به معروف را اجرایی کنند.
آنچنانکه سالها پیش در کتاب «بررسی متون طنزآمیز عامیانه ایرانی» نشان دادیم، در طنز و شوخی و طعنه همیشه نکاتی نهفته است که جای بررسی جدی دارد. از جمله اینها، بیان شکایات و انتقادات به زبان شوخی و کنایه است. در اینجا نیز، وافعیت این است که ما به دلیل نگرانیهای شرعی، از بخشی از منافعی که میتوانستیم از دریای مازندران به دست آوریم هم، عقبنشینی کردهایم. بیشتر گردشگران ایرانیای که به ترکیه میروند، یکی از گزینههایشان در طول سفر، تور کشتی (تنگه بسفر، دریای اژه، دریای مدیترانه و…) است. یعنی در واقع یکی از جاذبههای ترکیه برای گردشگران ایرانی، چیزی است که در شمال و جنوب کشورمان به سادگی در دسترس است، اما استفادهای از آن نمیشود. به بیان بهتر، اجازه استفاده از آن را نمیدهند.
تا آنجا که نگارنده میداند، تنها یک کشتی کوچک به نام «میرزا کوچک خان» در بندر انزلی بود که تور دریا برگزار میکرد؛ آن هم بهصورت بسیار محدود. که گویا در یکی از تورها، چند نفری از مسافران دستی فشانده و پایی کوبیده بودند و همین باعث شد مجوز فعالیت آن کشتی هم باطل شده و به گل بنشیند.
اجازه دهید از رویدادی که نگارنده بیشتر در جریانش بود، نمونه بیاورم. قرار بود در سال ۱۳۹۱، همایش بینالمللیای درباره گردشگری سواحل دریای مازندران برگزار کنیم. بنابراین چند ماه پیش از موعد همایش، در جلسهای در استانداری مازندران حاضر شدیم تا درباره اهداف و دستاوردهای چنین همایشی به مسئولین استانی توضیح بدهیم. در آن جلسه به جز ما، چند نفر دیگر هم که طرحهای بزرگی درباره مازندران در دست داشتند، برای بیان اهدافشان آمده بودند. از جمله یک ایرانی ساکن امریکا به همراه وکیلش آمده بود و میگفت ۶۳ میلیون دلار سرمایه کنار گذارده برای راهاندازی راه دریایی از آستارا به خلیج گرگان که با کشتی تفریحی، هم مسافران ایرانی و هم مسافران جمهوری آذربایجان که میخواهند به زیارت امام رضا در مشهد بروند را، با این وسیله جابجا کند. اما چندین سال است که بین پنج سازمان و نهاد اداره محیط زیست، مرزبانی دریایی، اداره آب، نیروی انتظامی و اداره بنادر و کشتیرانی پاسکاری میشود و عملا به وی فهماندهاند که چنین چیزی نشدنی است. میگفت تعجب میکند چنین سرمایهای را آورده و میخواهد در زمینه توسعه گردشگری ایران آنرا به کار بگیرد، اما اجازه نمیدهند.
بههرحال به آن سرمایهگذار ایرانی-امریکایی اجازه چنین کاری را ندادند و احتمالا او هم سرمایهاش را در کشوری دیگر به کار گرفته است. اما دریای مازندران همچنان بیاستفاده مانده است. یکی از انتقادات اصلی به کنوانسیون اخیر درباره دریای مازندران، چشمپوشی ضمنی ایران از محدودهای است که چاههای نفتی پر ارزشی دارد. به نظر میآید نفت دریای مازندران را از دست دادهایم؛ اما همچنان فرصتهای زیادی برای بهرهبرداری از این دریا داریم که اگر درست به کار بگیریم، از درآمد نفت برایمان بیشتر خواهد بود و البته پیامدهای منفی صنعت نفت (همچون آلودگی دریا و…) را هم ندارد. گردشگری شاید بهترین فرصتمان باشد.
گردشگری در دریای مازندران (که نه تنها ساحل، بلکه روی خود دریا را هم در بر میگیرد) برای دو گروه میتواند جالب باشد: نخست خود ایرانیان؛ و دوم، گردشگران برخی کشورهای همسایه.
همانگونه که در بالا اشاره شد، یکی از جاذبههای ترکیه برای بسیاری از ایرانیان تور کشتی روی دریاست. چیز عجیبی هم نیست. سفر با کشتیهای ولو کوچک بر روی دریا میتواند هیجانانگیز و پر نشاط باشد. عجیب آنست که مسئولین بر چنین توانمندیای در زمینه گردشگری چشمپوشی کردهاند. راهاندازی تور کشتی دریای مازندران البته به تنهایی نمیتواند مانع از سفر ایرانیان به ترکیه و دیگر مقاصد دارای جاذبههای گردشگری دریایی شود؛ اما قرار نیست جلوی رفتن ایرانیان به مقاصد خارجی را بگیریم؛ بلکه میخواهیم بخشی از جاذبههای آنان در خارج را، در کشورمان هم فعال کرده یا بیافرینیم. با این شیوه، دستکم از انگیزه سفر به خارج اندکی کاسته شده و در عوض، انگیزه سفرهای درونی افزایش مییابد.
اما کنارههای دریای مازندران تنها برای خود ایرانیان جذاب نیست؛ بلکه برای شهروندان برخی کشورهای همسایه همچون افغانستان و کشورهای عربی کناره خلیج فارس نیز بسیار جذاب است. اگرچه نگارنده تاکنون بارها به ضرورت توجه بیشتر به گردشگران افغانستانی و عرب پرداخته و در این پرونده نیز جداگانه آنرا بررسی خواهد کرد، اما عجالتا در اینجا به بیان همین نکته بسنده میکند که در گردشگری، پیشداوریهای منفی و توجه به شایعات بیپایه، از پایهایترین موانع توسعه است.
با همه اینها، در راهاندازی تور کشتی دریای مازندران باید چند نکته را در نظر داشت و بعد دست به کار شد:
۱- مسئولین نهادهای مرتبط با دریای مازندران، به توافق قطعی در این باره برسند که آیا واقعا تصمیم به توسعه گردشگری در دریای مازندران دارند یا نه؟ بیگمان یافتن سرمایهگذار برای خرید کشتی و ساخت اسکله و… چندان دشوار نیست. این روزها سخن از نقدینگی زیاد دست مردم، زیاد به گوش میرسد. اتفاقا مردم به دنبال گزینههایی برای سرمایهگذاری سرمایهشان هستند. چنانچه از مزایا و سود راهاندازی این تورها آگاه شوند، بیگمان استقبال خواهند کرد. اما یک نگرانی عمده در زمینه گردشگری، بهویژه گردشگری دریای مازندران که حساسیت زیادی از سوی مسئولین روی آن است، موانع و مداخلات بیجاست. باید به سرمایهگذار اطمینان خاطر داد که چنانچه تور کشتی در دریای مازندران راهاندازی کند، به خاطر سلیقه یک مسئول یا مامور، کار و کسبش به هم نخواهد ریخت.
در همین باره باید افزود که میتوان بر رعایت شئون اسلامی در تورهای کشتی نظارت کرد، با هنجارشکنان هم برخورد نمود، اما کل ساختار گردشگری دریایی را نابود نساخت. به جرم چاقوکشی یک نفر، نمیتوان همه چاقوها را از بازار جمع کرد و حتی از دست دکتر و جراح هم گرفت. بنابراین چنانچه شخصی هنجارشکنی کرد، تنها باید با خود وی در چارچوب قانون برخورد شود، نه بیشتر. همچنین باید در تعریفمان از هنجارشکنی هم بازنگری کنیم (هرچند به نظر میآید تا همینجا هم هیچ تعریف روشن، جامع و مانعی از هنجارشکنی نداریم و بنابراین همین است که با تفسیر به رأی یک مامور یا مسئول، دچار سردرگمی و دردسر میشویم). در شرایط کنونی که بنا به همه آمارها و گزارشهای داخلی و رسمی، میزان افسردگی ایرانیان بسیار بالاتر از میانگین جهانی است، هر رفتار شادیآفرینی را در چارچوب هنجارشکنی نبینیم.
۲- پیش از راهاندازی تورهای کشتی، ارزیابیهای همهجانبهای (اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، زیستمحیطی و سیاسی) از پیامدهای این طرح داشته باشیم. ارزیابی پیامدهای طرحهای توسعه، تقریبا ده سال است که در برخی نهادهای رسمی کشور انجام میشود و کارشناسان زیادی هم در این زمینه تربیت شدهاند. این ارزیابیها به ما این امکان را میدهد که به بهانه توسعه گردشگری، استانهای ساحلی دریای مازندران را بیش از این نابود نکنیم. واقعیت این است که استانهای ساحلی ما و بهویژه استان مازندران، اگرچه بیشترین جذب گردشگر داخلی را دارد، اما بیشترین پیامدهای منفی را هم از گردشگری دیده است. از تخریب شالیزارها و ساخت شهرک گرفته تا تراشیدن جنگلها برای ویلاسازی، آلوده کردن جنگلها با دفن زبالههای بسیار، تعرض ارگانها و نهادها به حریم ساحل، نابودی فرهنگ بومی، نادیده گرفتن ارزشهای اجتماعی محلی، تغییر شیوه معیشت و اقتصاد (از تولید محصولات کشاورزی به کارهای خدماتی نه چندان سودمند) و… . در واقع گردشگری در شمال ایران توسعه نیافته، بلکه رشد کرده است. توسعه مفهومی است که پایداری و حفاضت را در خود دارد؛ اما رشد بیشتر از نظر آمار و اندازه کمّی است.
در این باره هم باید بیفزاییم که یکی از اصلیترین پایهها در ارزیابی طرحهای توسعه، سنجش و بررسی دیدگاه بومیان است. دوران تصمیمگیری مسئولان پشت درهای بسته گذشته است. همچنین باید مزایای این گونه توسعه را برای جامعه محلی نیز سنجید. آیا سرمایهگذاران بخشی از درآمد به دست آمده را برای توسعه زیرساختهای منطقه میزبان هزینه خواهند کرد؟ آیا بخشی از جامعه بومی در مشاغل مرتبط با تورهای کشتی به کار گرفته خواهند شد (البته فراتر از نگهبانی و آبدارچی)؟ و… .
۳- با توجه به حساسیت جامعه ایران به شهروندان برخی کشورهای همسایه، میتوان جاهای ویژهای را برای گردشگری خارجی در کنارههای دریای مازندران در نظر گرفت. گزینش این جاها پس از پایان ارزیابی پیامدها انجام شده و با همکاری مردم محلی خواهد بود. چنانچه مردم بومی نسبت به پیامدهای مثبت حضور گردشگرانی از کشورهای همسایه آگاه شده و پیشفرضهای نادرست جای خود را به آگاهی از واقعیات بدهد، خودشان برای توسعه گردشگری خارجی از کشورهای همسایه، پیشگام خواهند شد.
پرونده «فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»- ۱: گردشگری در مقابل تحریم/ سازمان میراث فرهنگی، حیاط خلوت رئیس جمهور
پرونده «فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»- ۲: جایگاه ایران در گردشگری دیجیتالی
پرونده «فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»- ۳ :صنعت گردشگری، راهبرد موفق در زمان بحران
پرونده «فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»- ۴ :فرهنگ بسته و فرهنگ باز؛ گردشگری و توسعه فرهنگیاجتماعی ایران
دیدگاهتان را بنویسید